دانلود دلنوشته مستعمره
⭐️ دانلود دلنوشته مستعمره
⭐️مقدمهی دلنوشته مستعمره:
آه از کشتار فجیع حس من
میان دستهای مردانهی تو!
داد از فریادهای خفهام
پشت لبخندهای مصنوعی تو!
آه از قلب مستعمرهای
که شده چنگ در چنگ استعمار تو!
بینوا اشک چشم من
که غلتیده، افتاده بر شانهی تو!
من به چه حکم، زندانی شدهام
در بند پنجمین
سلول حرف تو؟
میسوزد انگشت کوچکم،
از قولهای دروغین و پوچ تو
افتاده بر رویم، نام یک جانی
مطابق حکم، ضربهی چوب تو!
واژهها در ذهنم
مبهوت شدهاند بیشک،
از بیرحمی و سقاوت و
دل سنگ تو!
در پیلهی خودساختهام،
به دام افتادهام
سوخت تمام آرزویم را،
آتش حسد تو!
میان بازوان تو،
استکبار آموختهام
بینهایت ستم دیده،
تنها مؤنث قلمروی تو!
گوشهای از قلب تو،
فرتوت شدهام
حق مرگ را هم از من
سلب کرده، ابروهای درهمکشیدهی تو!
⭐️ قسمتهایی از این دلنوشته:
مستعمرهها بیشک،
از مظلومترین
خلقشدگان جهانند!
میسوزند و میسازند و باز هم
به عهد خود با دل، وفادارند.
شاید امروز من و تو،
استعمارگرانی باشیم
که خواه ناخواه،
احساس پاک کسی را
به زنجیر کشیدیم!
اما
داد از فردا
که بسته به بند استعمار کسی
جان دهیم و
بیدیدن مهر او،
ذرهذره بمیریم!
⭐️رمانهای پیشنهادی:
دانلود رمان یادبود آخرین مرقومه
مارا در اینستاگرام دنبال کنید
آه از کشتار فجیع حس من میان دستهای مردانهی تو! داد از فریادهای خفهام پشت لبخندهای مصنوعی تو! آه از قلب مستعمرهای که شده چنگ در چنگ استعمار تو! بینوا اشک چشم من که غلتیده، افتاده بر شانهی تو! من به چه حکم، زندانی شدهام در بند پنجمین سلول حرف تو؟ میسوزد انگشت کوچکم، از قولهای دروغین و پوچ تو افتاده بر رویم، نام یک جانی مطابق حکم، ضربهی چوب تو! واژهها در ذهنم مبهوت شدهاند بیشک، از بیرحمی و سقاوت و دل سنگ تو! در پیلهی خودساختهام، به دام افتادهام سوخت تمام آرزویم را، آتش حسد تو! میان بازوان تو، استکبار آموختهام بینهایت ستم دیده، تنها مؤنث قلمروی تو! گوشهای از قلب تو، فرتوت شدهام حق مرگ را هم از من سلب کرده، ابروهای درهمکشیدهی تو!
قلمت مانا گلم خسته نباشی🩶💜