دانلود رمان با عشق شدنیه
خلاصه:
یه دختری که با خانواده عمه اش زندگی میکنه و کم کم احساس میکنه که داره بیمار میشه…
بخشهایی از رمان:
بعد از فوت پدر و مادرم، مدت دو ساله که با خ و نواده ی عمه ام زندگی می کنم.
خانوادشون چهار نفرند… عمه یگانه و همسرش، آقا احسان و سارینا و سیاوش. سارینا، مدتیه که با پوریا یکی از هم کلاسیاش نامزد شده و قرار گذاشتند بعد از اتمام درسشون مراسم ازدواجشونو برگزارکنند.
من در این مدتی که اینجام خیلی به سیاوش وابسته شدم، طوریکه اگه یه روز نبینمش اونروز برام دردناک می شه، البته احساس می کنم سیاوشم منو دوست داره، چون همیشه به من می گه؛ اگه می دونستم تو اینقدر دوست داشتنی شدی زودتر از سفر برمی گشتم.
ای وای! بازم نشستم به خاطره نوشتن، حتما یگانه جون با خودش می گه، این دختره دو ساعته تو اتاقش داره چیکارمی کنه، که نمی آد پایین، آخه من تو این مدت عادت کردم که خاطره نویسی کنم، اونم اکثراً صبحها این کارو انجام میدم. بقیه اش بمونه برای بعد…
با عجله از پله ها رفتم پایین و باصدای تقریبا بلندی گفتم- وای عمه جون تو رو خدا منو ببخشید که نیومدم کمکتون بازم شرمنده.
– واه این چه حرفیه عزیزم، کارسختی انجام نمی دم، دشمنت شرمنده دختر نازم، حالا که اومدی بیا اینجا برات یه قهوه ی خوشمزه بریزم می خوام باهات صحبت کنم.
– چشم عمه جون.
روی صندلی نشستم. یگانه جون برای هردوتامون قهوه ریخت و روی صندلی روبروم نشست … بعد ازچند لحظه مکث…
– مانیاجون چند وقته که سیاوش می خواد باتو درمورد موضوع مهمی صحبت کنه، اما موقعیتش پیش نیومده، حالاکه دونفری باهم تنهاییم، می خوام این موضوعو بگم.
– بفرمایین من سراپاگوشم.
-نظرت راجب به سیاوش چیه عزیزم؟
– ازچه لحاظ عمه جون ؟
– حالا تو بگو.
دانلود رمانهای پیشنهادی رمان با عشق شدنیه:
رمز فایل: www.roman98.com
https://roman98.com/?p=6675
لینک کوتاه مطلب: