دانلود دلنوشته هانیه جان ویژه رمان ۹۸

دانلود دلنوشته هانیه جان

خلاصه:

فصل ها یکی پس از دیگری گذشتند تا به ماه دوم تابستان برسند؛ مرداد را می‌گویم.

همان فصلی که زاده‌هایش همیشه نقاب لبخند را بر چهره می‌زنند

تا مبادا انسانی از ناراحتیشان رنگ غم به خود بگیرد.

مرداد جان گِله‌ای از تو دارم!

آری از تو!

این دل نوشته در انجمن رمان ۹۸ و توسط نگارشگر انجمن نوشته شده است. امیدواریم از این دل نوشته لذت ببرید! برای نوشتن آثار خود عضو انجمن رمان ۹۸ شوید.

سطح دلنوشته: منتخب

قسمتی از دل‌نوشته:

امشب مهتاب در قلب آسمان می‌درخشد و ستارگان مانند مرواریدهای پراکنده، اما درخشان آسمان را چراغانی کرده‌اند.

چرا زاده‌هایت خدای صبر و وفاداری شده‌اند و در برابر حرف‌های ناحق بغض‌هایشان را فرو می‌برند و بدون هیچ سخنی لبخندی را مهمان ل**ب های خود می‌کنند؟!

پارادوکس در وجود زاده‌هایت موج می‌زند مرداد. می‌خندند اما ناراحت!

می‌خواستم لبخندی از سر شادی مهمان ل**ب هایت شود اما نمی‌دانم موفق شده‌ام یا نه؟!

می‌دانی وقتی که از سرشوق و شادی می‌خندی چهره‌ات زیباتر می‌شود اما انکار نمی‌کنم در هنگام اخم هم چهره‌ات جذاب‌تر می‌شود.

زیباترین یا جذاب‌ترین؟!

از نظر من تو بهترین هستی در همه چیز!

***

بار دیگر خستگی که در چشمانت موج می‌زند از نگاهم دور نمی‌ماند.

اسطوره‌ای برای من مهربانم!

لبخند می‌زنی در اوج خستگی؟!

نقاب لبخند می‌زنی بر روی چهره خسته‌ات و لحظه‌ای خستگی‌ات را به زبان نمی‌آوری.

اما مهربانم، خستگی‌ات را می‌فهمیم.

می‌دانی اولین درس را از نگاه خسته‌ات آموختم.

درس اول “لبخند بزن در هنگام خستگی”​

دانلود دلنوشته های پیشنهادی دلنوشته هانیه جان:

سردارِ دل‌ها | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ۹۸

پاییز می‌آید | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ۹۸

به نام تو | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان ۹۸

دانلود دل نوشته حس من ویژه رمان ۹۸

نظر شما در مورد این دل نوشته چیست؟

لطفاً نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.con