رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود رمان بدون شاهزاده
۵/۵ - (۲ امتیاز)

دانلود رمان بدون شاهزاده

⭐️ دانلود رمان بدون شاهزاده

 

⭐️خلاصه‌ی رمان:

سیاهی، سیاهی و سیاهی، اطرافش را پوشانده بود. هیچ‌کس او را دوست نداشت و خوب می‌دانست او هم انتظاری از آنان ندارد. هدف‌هایش، عظیم‌تر از چیزی بود که در عمق وجودش می‌اندیشید و آگاه بود یک روز شاهزاده سوار بر اسب سفیدش، به دنبالش می‌آید و رویایش را در واقعیت می‌سازد؛ اما رفته‌رفته، قاب خیال از ذهنش پر کشید و آن‌گاه بود که فهمید خودش باید قدم بردارد.

 

⭐️ قسمتی از رمان:

عذری خانوم سرش رو به نشونه‌ی مثبت تکون داد:
– آره همین کار رو بکن؛ حالا که می‌خوای روحیه‌ات شاد بشه یه کار اساسی کن! اگر هم سمیرا بهت چیز گفت خودم آرومش می‌کنم.
یکم به چهره‌ی عذری خانوم نگاه کردم؛ شاید حتی نزدیک پنجاه سال هم نبود؛ اما این قدری که به خودش نرسیده بود پیرتر به نظر می‌اومد.
راستش فکر نمی‌کردم که کسی با این کارم موافق باشه یا حتی ذوق و شوق نشون بده؛ چه برسه به عذری خانوم!
آهی کشید و درحالی‌که به اصغر لبخند میزد گفت:
– من هم یه زمانی خیلی نقاشی و رنگ کاری دوست داشتم. این قدر هنرهای مختلف رو دوست داشتم که نگو. ولی دیگه درگیر شوهرداری و بچه‌داری و مشکلات زندگی شدم که دیگه نتونستم به هیچ کاری برسم.
هم‌چنان به چهره‌اش نگاه می‌کردم.
انگار که داشتم یه حس‌هایی رو توی وجودش می‌فهمیدم!
این‌که آدم‌های این‌ جا، هرچند درگیر فقر و فلاکت و بدبختی بودن؛ اما ته قلبشون هنوز دلشون می‌خواست امید داشته باشن.
عذری خانوم همون‌ جا یه زیرانداز انداخت و نشست که اصغر رو نگه داره تا وقتی که کار رنگ‌کاری تموم بشه.
به کمک نردبون، دیوارهای خونه رو هم کاملاً رنگ کردم و بعد با رنگ سیاه مشغول زدن طرح‌های ویکتور و گل و گیاه روی دیوار شدم. نگین هم دلش می‌خواست نقاشی بکشه؛ اما عذری خانوم بهش
گفت بهتره این کار رو به من بسپاره.
نگین هم حرف گوش کرد و داخل خونه رفت تا قالی ببافه.
کار نقاشی هم تموم شد و من با کمر درد وسط حیاط نفس عمیقی از رضایت کشیدم.
عذری خانوم هم بلند شد و اومد اصغر رو به دستم داد :
– خسته نباشی فرشته، خیلی قشنگ شده، یه روز بیا خونه‌ی ما رو هم رنگ بزن.
با تعجب بهش نگاه کردم و با ابروهای بالا رفته پرسیدم:
– واقعاً؟ این‌قدر خوشتون اومده؟
سرش رو به نشونه‌ی مثبت تکون داد:
– آره بابا، حیاط رو نگاه کن؛ مثل دسته گل کردی. هم تمیز و هم خوشگل؛ فقط نمی‌دونم این طرح‌ها رو از کجا بلد بودی که کشیدی؟
با یکم خجالت گوشه‌ی موهام رو از زیر روسری خاروندم:
– والا چی بگم؟ کاغذدیواری اتاق ناخواهری‌هام از این طرح‌ها داشتن و جاهای دیگه هم دیده بودم.
سری تکون داد:
– خیلی قشنگ نقاشی می‌کنی! شاید بتونم بعضی از این همسایه‌ها رو راضی کنم براشون نقاشی کنی و یه پولی هم بگیری.
به فکر فرو رفتم. به شغل‌های زیادی فکر کرده بودم؛ اما هیچ کدوم رو عملی نمی‌دونستم. هرچی هم سعی می‌کردم دنبال کار بگردم جور نمی‌شد. اگه این‌ طوری می‌تونستم یه جوری خودم رو بالا بکشم واقعاً خوب بود.
عذری خانوم خواست اصغر رو بده به من و به خونشون برگرده که صدای کلید توی قفل قدیمی در ورودی اومد و سمیرا و نسترن داخل اومدن.
سمیرا با دهن باز و به سختی سلام کرد و من و عذری خانوم جوابش رو دادیم.
نسترن با خوش‌حالی به حیاط نگاه کرد:
– وای، چه‌ قدر حیاط خوشگل شده.
سمیرا ولی چندان راضی و خوش‌حال نبود.
با حال زاری به من گفت:
– فرشته این چه کاری بود که کردی؟ حالا من با اون شوهر مفنگیم چی‌کار کنم؟ وای خدا حرف مردم رو چی‌کار کنم؟

 

⭐️ رمان‌های پیشنهادی:

رمان تلالو هور

سودای خیال

گریزگاه اوهام

نهمین قربانی

⭐️ دلنوشته‌های پیشنهادی:

دیگر جوان نمی‌شوم

دلقک‌ها نمی‌خندند

دلنوشته پیچ و خم دنج

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان بدون شاهزاده چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

 

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com


مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه اثر

سیاهی، سیاهی و سیاهی، اطرافش را پوشانده بود. هیچ‌کس او را دوست نداشت و خوب می‌دانست او هم انتظاری از آنان ندارد. هدف‌هایش، عظیم‌تر از چیزی بود که در عمق وجودش می‌اندیشید و آگاه بود یک روز شاهزاده سوار بر اسب سفیدش، به دنبالش می‌آید و رویایش را در واقعیت می‌سازد؛ اما رفته‌رفته، قاب خیال از ذهنش پر کشید و آن‌گاه بود که فهمید خودش باید قدم بردارد.

مشخصات اثر
  • نام اثر
    بدون شاهزاده
  • ژانر
    اجتماعی
  • نویسنده
    Afsa
  • ویراستار
    گروه ویراستارن رمان 98
  • کپیست
    YeGaNeH
  • طراح کاور
    Mohadeseh.f
  • صفحات
    475
  • حجم
    5.9
  • منبع تایپ
    انجمن رمان ۹۸
لینک های دانلود
کامنت ها
  • Essence مدیر سایت
    ۴ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۹:۳۱

    موفق باشی.

  • MaRjAn
    ۵ مرداد ۱۴۰۳ | ۱۸:۴۵

    خسته نباشی آفسای عزیزم خیلی لذت بردم💓

  • ~MobinA~
    ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ | ۱۶:۵۶

    خسته نباشی گلم💜
    شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • ~MobinA~خسته نباشید حرف نداشت🌺...
  • ~MobinA~خسته نباشید عالییی بود🪻🫧...
  • ~MobinA~قلمت مانا گلم خسته نباشی🩶💜...
  • ~MobinA~خسته نباشی عزیزم عالی بود🤍🩷...
  • ~MobinA~خسته نباشی گلم💜 شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️...
  • ~MobinA~بسیار گوش‌نواز بود خسته نباشید💙...
  • ~MobinA~بسیار دلنشین و زیبا💕...
  • ~MobinA~کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡...
  • ~MobinA~عالی بود قلمتون مانا💫💛...
  • ~MobinA~احسنت خسته نباشید👏🏻...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 167 نوشته
  • 0 محصول
  • 1205 کامنت
  • 538 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.