رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
رمان حلقه‌ جادویی
۴.۴/۵ - (۲۹ امتیاز)

رمان حلقه‌ جادویی

دانلود ترجمه رمان حلقه جادویی:

خلاصه ترجمه حلقه جادویی:
جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس می کشید و هیچکس متوجهش نمی شد.
مردم بی گناه تاوان پس دادن ، تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت، زندگی ها نابود شد و ویرانه ها کنار هم قرار گرفتن و دشمن ها قوی تر و ترسناک تر شدن.

اگر ویرانه می موندم باید محکوم می شدم به تباهی، گرچه تعداد زیادی باورم نکردن اما من دوباره جنگی رو برپا می کردم…بزرگتر و هولناک تر از تصورشون.

گرچه تمام انتظاراتم از تنها سلاحم اونطوری نبود که می خواستم، گرچه رازهای زیادی پشت خودش داشت و گاهی ما رو به ورطه ی نابودی برد اما نفس های جنگ رو داغ تر کردیم و این بار… ما بودیم که به جاش نفس می کشیدیم!

نام: حلقه جادویی (جلد اول) Magic Ring
نویسنده: س.زارعپور

تایید کننده: @^moon shadow^
ژانر: تخیلی، فانتزی، ماجراجویی

بخش‌هایی از رمان:

این جا سرزمین منه…سرزمین “هانه” که به خوبی و خوشی در قلمرو پادشاه مهربونمون فردریک شاه زندگی می کنیم.در این سرزمین افسانه ای از هفت سالگی به هر یک از ما اژدهایی تعلق می گیره…و ما موظفیم آموزششون بدیم و تربیتشون کنیم.یه ذره سخته اما خب…نشد نداره. 
مثل من که الان موفق شدم و دارم اولین پروازمو انجام میدم.اسمشو گذاشتم نادیا.. 
-یوهوووو… 
هیچوقت فکر نمی کردم پرواز انقدر خوش بگذره…
سرخوشانه می خندیدم.
-برو بالاتر نادیا…برو بالاتر…
راستی اینو نگفتم, اژدها ها زبون ما رو می فهمن.حتی می تونن صحبت کنن اما نه با کلمات بلکه با ذهن صاحبانشون ارتباط برقرار می کنن…
سرزمین ما خیلی قدرتمنده; اما همیشه یه قدرتمند تر وجود داره….در همسایگی کشورمون, دقیقا بعد از چند تپه سرزمین ویکتوریاست. 
اونا محشرن… 
خودم شخصا عاشق اون سرزمینم…اهالی ویکتوریا نه تنها اژدها بازهای قهارین بلکه خودشونم یک انسان معمولی نیستن و قدرت های فرا طبیعی دارند. 
بعدا کم کم بهتون میگم چه توانایی هایی… 
با اینکه فوق العاده قوی هستن اما یه نقطه ضعف بزرگ دارن.کشورشون پر از فرقه های گوناگون و چند دستگیه…
به قدری از اون سرزمین خوشم میومد که تقریبا هر روز و اونجا می گذروندم و پدرم همیشه ناراضی بود و خیال می کرد ممکنه منم مثل اونا به یه گروه خاص علاقه مند بشمو… 
اما من ابدا نمی تونستم حرفشو گوش کنم, فقط به یه دلیل… 
با شعله ی آتشینی که از جلوم رد شد ترسیده عقب کشیدم.کمی تعادل نادیا بهم خورد ولی تونستم کنترلش کنم.اگر از اون ارتفاع میافتادم که دیگه چیزی از من نمی موند.سمت راستمو نگاه کردم تا عامل این کارو ببینم.بعله… 
خوشحال از ترسوندن من قهقهه می زد.داد زدم: 
-دنیل…! 
دستاشو از دو طرف باز کرد و شونه شو بالا انداخت.چه مسلط روی اژدهاش نشسته بود.
دنیل- چیه خانم کوچولو؟ تو باید بتونی کنترلش کنی. 
– تو دیوونه ای, این اولین پرواز منه.ممکن بود سقوط کنم. 
خندید و گفت: 
– اگر به فکر تلافی هستی من آماده م. 
به نادیا دستور حرکت دادم و دنبالش کردم.از مهارتش متعجب شدم.اون فقط دوسال از من بزرگتر بود.چطور یه پسر پونزده ساله انقدر با مهارت اژدها رو هدایت می کنه؟! 
به ارتفاعات خیلی زیاد پرواز می کردیم و از بین ابرا رد می شدیم.وقتی شکوه و زیبایی هانه رو از بالا دیدم دیگه تلافی کردن و از یاد بردم.
– واو…!
شگفت زده به پایین نگاه می کردم که, یک دفعه نادیا تکون شدیدی خورد.نتونستم تعادلمو رو گردنش حفظ کنم و لیز خوردم.وحشت کردم .از روش افتادم پایین…! 
با آخرین توانم جیغ کشیدم.خدای من…ارتفاعم خیلی زیاد بود.با دیدن درخت هایی که به سرعت بهشون نزدیک می شدن چشمامو بستم و بلند تر جیغ زدم.من مردم…مرده بودم…وای خدا….

برای خواندن این رمان و دیگر آثار این نویسنده به انجمن رمان ۹۸ بپیوندید.

 

برای نشر آثار خود و یا حمایت از نویسنده روی لینک زیر کلیک کنید:

عضویت در انجمن رمان ۹۸

رمان های پیشنهادی رمان حلقه‌ جادویی:

دانلود رمان خیزش تاریکی (شکارچی)

رمان سرزمین ناشناخته|ℳelissa کاربر انجمن رمان ۹۸

 

  • اشتراک گذاری
مشخصات اثر
  • نام اثر
    حلقه جادویی
  • ژانر
    تخیلی، فانتزی، ماجراجویی
  • مترجم
    س.زارع پور
  • طراح کاور
    ~ROYA~
  • منبع تایپ
    انجمن رمان 98
لینک های دانلود
کامنت ها
  • ~BAHR.SH~
    ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ | ۰۸:۰۱

    🌹🌹🌹🌹

  • ~BAHR.SH~
    ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ | ۰۸:۰۲

    خیلی خوبه من که دوست داشتم

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • MaRjAnبی‌صبرانه منتظر سهش می‌مونم آنیتا جان:)♡...
  • MaRjAnقلمتون مانا:)...
  • MaRjAnعالی بود*-*...
  • MaRjAnخسته نباشی جانم🌺...
  • MaRjAnمثل همیشه عالی^^ قلمت مانا نوشین عزیزم🌺...
  • MaRjAnخسته نباشید🌺...
  • MaRjAnقشنگ بود^^...
  • MaRjAnخیلیی قشنگ بودد خسته نباشیی🌺...
  • MaRjAnخسته نباشید عزیز؛ قلمتون مانا🌺...
  • MaRjAnخسته نباشی عزیزم^^...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 127 نوشته
  • 0 محصول
  • 1095 کامنت
  • 426 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.