رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود رمان در حوالی عشق و انتقام
به این کتاب امتیاز دهید

دانلود رمان در حوالی عشق و انتقام

⭐️دانلود رمان در حوالی عشق و انتقام

 

⭐️خلاصه رمان در حوالی عشق و انتقام:

هیچ‌وقت چرخ زمانه به خواست ما نمی‌چرخه.
هیچ‌وقت اون‌ چیزی که تصور می‌کنیم پیش نمی‌یاد و درست جایی که فکر می‌کنی زندگی قراره روی خوش خودش رو بهت نشون بده، اونی که منتظرش بودی بشه، جلوی راهت هزارتوی مشکلات جوانه می‌زنه و زندگی دختری از جنس مهربونی و از تبار شیطنت رو توی آتیش درخشان خودش فرو می‌بره که پایان نامعلومی داره.

 

⭐️ قسمتی از رمان:

جلوی در خونه پارچه.ی سیاه وصل شده بود. با سردار پیاده شدیم و سردار آیفون رو زد؛ در باز شد و داخل رفتیم. از حیاطشون گذشتیم و به در سالن رسیدیم. سردار در رو باز گذاشت تا اول من برم.
داخل رفتم؛ همه داخل سالن بودن. یه چند نفری هم بودن که من نمی‌شناختم و همه در حال گریه بود.
سلام آرومی گفتم:
– سلام.
سردار هم سلام کرد و جواب سلام‌مون رو دادن.
خانومی که من نمی‌شناختم گفت:
– بفرمایید بشینید.
رفتم و کنار نوا نشستم.
مهمونا می‌اومدن و می‌رفتن. صبح مراسم خاک سپاریش بود. چون مهمون‌هاشون زیاد میومدن و می‌رفتن خدمه دست تنها بودن؛ ما دخترا هم کمک می‌کردیم؛ البته به‌جز مارال.
دیگه از خستگی نمی‌تونستم سر پا بایستم. از دیشب تا حالا هم چیزی نخورده بودم. همون‌جا روی صندلی میز نهارخوری توی آشپزخونه بی‌حال افتادم.
چند دقیقه نشستم تا از بی‌حالیم کم بشه؛ اومدم بلند بشم که سرم گیج رفت. دست رو به سرم گرفتم و باز نشستم. آنی و هلیا متوجه‌ی حالم شدن و به طرفم اومدن. هلیا گفت:
– چی شدی آهو؟
بعد به آنی گفت:
– برو بگو سردار بیاد.
آنی زودی رفت؛ چشم‌هام رو بستم و به پشتی صندلی تکیه دادم.
– آهو؟
با صدای سردار چشم‌هام رو باز کردم که باز گفت:
– حالت خوبه؟
با صدایی که به‌زور شنیده می‌شد گفتم:
– یکم سرم گیج می‌ره؛ چیزی نیست!
مریم‌ جون هم با مهرداد اومدن و با ناراحتی گفت:
– چی شدی دخترم؟
برای این‌که نگرانش نکنم گفتم:
– چیزی نیست مریم‌ جون.
مریم‌ جون رو به سردار گفت:
– برید هتلی جایی؛ این‌جا شلوغه. مواظب آهو باش؛ اگه حالش بد شد ببرش دکتر.
مهرداد مثل نخود آش گفت:
– عمه می‌خوای من ببرمش؟
سردار چشم غره‌ایی بهش رفت و گفت:
– لازم نیست؛ خودم می‌برمش. آنی آهو رو بیار تا کنار ماشین.
بعد هم خودش رفت.
آنی کمکم کرد و تا کنار ماشین سردار رفتم. ازش خداحافظی کردیم. ماشین رو راه انداخت و بعد از نیم ساعت نگه داشت و گفت:
– آهو همین‌جا بشین تا برم اتاق بگیرم و بعد بیا.
سری تکون دادم؛ سردار پیاده شد. منم سرم رو به شیشه‌ی ماشین چسبوندم و نفهمیدم چی شد که به خواب رفتم.
توی عالم خواب بودم که با صدایی بیدار شدم؛ سردار بود.
– آهو بیدار شدی؟
اوهمی زیرلـ*ـب گفتم که گفت:
– بیا بریم توی اتاقت بخواب.
در ماشین رو باز کردم؛ یواش پیاده شدم. سردار هم به سمتم اومد. یه قدم رفتم؛ اما می‌خواستم زمین بخورم. سردار دستم رو گرفت که زمین نخورم و با اخم و عصبانیت گفت:

 

⭐️رمان‌های پیشنهادی:

رمان گردباد سرنوشت (جلد دوم رمان در حوالی عشق و انتقام) | Mobina.85 کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان شبی به روشنایی روز | ~kiana_stay~ کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان اَهِلَّه ماه | haniye mokhtari کاربر انجمن رمان ٩٨

رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

 

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان در حوالی عشق و انتقام چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

 

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com


مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما

  • اشتراک گذاری
خلاصه اثر

هیچ‌وقت چرخ زمانه به خواست ما نمی‌چرخه. هیچ‌وقت اون‌ چیزی که تصور می‌کنیم پیش نمی‌یاد و درست جایی که فکر می‌کنی زندگی قراره روی خوش خودش رو بهت نشون بده، اونی که منتظرش بودی بشه، جلوی راهت هزارتوی مشکلات جوانه می‌زنه و زندگی دختری از جنس مهربونی و از تبار شیطنت رو توی آتیش درخشان خودش فرو می‌بره که پایان نامعلومی داره.

مشخصات اثر
  • نام اثر
    در حوالی عشق و انتقام
  • ژانر
    عاشقانه، تراژدی
  • نویسنده
    Mobina.85
  • ویراستار
    گروه ویراستارن رمان 98
  • کپیست
    YeGaNeH
  • طراح کاور
    Mohadeseh.f
  • صفحات
    608
  • حجم
    11.2
  • منبع تایپ
    انجمن رمان 98
لینک های دانلود
کامنت ها

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • ~MobinA~خسته نباشید حرف نداشت🌺...
  • ~MobinA~خسته نباشید عالییی بود🪻🫧...
  • ~MobinA~قلمت مانا گلم خسته نباشی🩶💜...
  • ~MobinA~خسته نباشی عزیزم عالی بود🤍🩷...
  • ~MobinA~خسته نباشی گلم💜 شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️...
  • ~MobinA~بسیار گوش‌نواز بود خسته نباشید💙...
  • ~MobinA~بسیار دلنشین و زیبا💕...
  • ~MobinA~کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡...
  • ~MobinA~عالی بود قلمتون مانا💫💛...
  • ~MobinA~احسنت خسته نباشید👏🏻...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 167 نوشته
  • 0 محصول
  • 1205 کامنت
  • 538 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.