- 16 اردیبهشت 1400
- 20:20
- دانلود رمان, دانلود رمان تخیلی, دانلود رمان ترسناک, دانلود رمان جنایی, دانلود رمان طنز, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان علمی تخیلی, دانلود رمان فانتزی, دانلود رمان معمایی, دانلود کتاب, دانلود کتاب جدید, دل نوشته, ژانر عاشقانه, کتاب
خلاصه کتاب:
«رؤیاها ساخته شدهاند تا برآورده شوند!»
رؤیاهایت بزرگند؟ کوچکند؟ اصلاً هیچ رؤیایی داری؟
رؤیاداشتن زیباست؛ اما نکتهای هم وجود دارد.
همیشه در خوبی، بدی هم هست. در روشنایی، سیاهی پرسه میزند.
در زیبایی، زشتی نهفته است وَ...
در رؤیا، کابوس نیز پنهان است!
پس مراقب رؤیاهایت باش، قبل از اینکه بهسمت تباهی برود!
- نام کتاب: ابر خون آشام
- ژانر: فانتزی، معمایی، طنز، عاشقانه
- نویسنده: کیمیا وارثی
- صفحات: 131
- 1057 روز پيش
- ~Roya~
- 13,174 بازدید
- ۲۳ کامنت
خلاصه کتاب:
آخرین نفسهایم را در قلبم حبس کردهام.
اشک در چشمانم حلقه میزند. اما از دوست داشتن او دست نمیکشم.
نفسهایم بوی درد میدهند. بوی اخطار سوختهای که زیر پایش له شد.
نمیدانم چرا تلاشی نمیکنم این دقایق آخر. نفس کشیدن از جایی برایم سخت شد که نخواستم با
سرنوشت کنار بیام.
آنجا بود که فهمیدم جنگیدن با این دنیا فایده نداره.
- نام کتاب: نفسی از جنس سکوت
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: هستی بابایی
- صفحات: 22
- 1061 روز پيش
- ~Roya~
- 912 بازدید
- ۴ کامنت
خلاصه کتاب:
درباره سرگذشت پیرمردی به نام زلیگ هست که با ندونم کاریهاش همه رو از خودش رنجونده . یکی از بهترین داستانهای آمریکاییه که در سال 1915 نوشته شده.
- نام کتاب: زلیگ
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: بنجامین روزنبلانت
- صفحات: 11
خلاصه کتاب:
من قلم به دست میگیرم و مینویسم
احساساتم را
اعتقاداتم را
حتی انحرافاتم را…
مینویسم برای تو
و شاید مهم باشد که تویی که میخواهم بخوانی حتی نگاهی به مُتونم میاندازی یا نه!
من مینویسم!
خواندنش را به دیده منت بپذیر!
- نام کتاب: می نویسم
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سامیار زاهد
- صفحات: 43
- 1065 روز پيش
- ~Roya~
- 577 بازدید
- ۵ کامنت
خلاصه کتاب:
آذر، دختر بد شانس روزگار، پس از پنج سال؛ از بند اسارت رها شده و پا به سرنوشت جدید خود میگذارد. سرنوشت تلخش او را محکوم به تنهایی اجباری میکند.
حال که آذر از بند آزاد شده است؛ به سختی به هر ریسمانی چنگ میزند تا بتواند خود را نجات دهد و تنها امیدش با رفتن مهرنوش از بین میرود. آذر داستان زندگی خود را از گذشته تا به حال حکایت میکند؛ قصهی عشقش به بنیامین، چگونگی حضور پررنگ مهرنوش در صفحه صفحههای زندگیاش و با آبانی همراه میشود که از او خواستههای بیحد و مرزی دارد.
- نام کتاب: رمان بی آبان دنیا بیابان میشود
- ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: DENIRA
- صفحات: 66
- 1069 روز پيش
- ~Roya~
- 1,964 بازدید
- ۳ کامنت
خلاصه کتاب:
اتفاق افتاد؛
همان چیزی که هیچوقت فکرش را هم نمیکردم!
خیلیها را برای عشق در وجودشان به سخره گرفته بودم؛ و حالا انگار سرنوشت قصد داشت با عاشق کردنم، مرا ادب کند!
آن هم عشقی از جنس درد و رنج وشیرینی، به کوتاهی یک لبخند.
آن هم در اولین ساعاتی که به درک ضعیفی از اطراف و اتفاقات خودم رسیدهام و بلند شدم؛ اما بلند شدن من انگار زمینهای برای سقوط بود؛ اما چرا؟
او هم عاشق شد؛ اما فقط عاشق بودن کافی بود؟!
- نام کتاب: فرود کوپیدو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه قاسمی
- صفحات: 248
- 1071 روز پيش
- ~Roya~
- 2,016 بازدید
- ۳۷ کامنت
خلاصه کتاب:
اجرای اتفاقات عاشقانه بین دو دانشجوی عکاسی به نامهای پدرام و هستی است که با به وجود آمدن مریضی
هستی و ورود یک زن به نام سحر به داستان، رابطهی پدرام و هستی دچار مشکلاتی میشود و ...
- نام کتاب: پرتره
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: mohamad_h
- صفحات: 104
- 1075 روز پيش
- ~Roya~
- 1,193 بازدید
- ۴ کامنت
خلاصه کتاب:
داستانی از چهار دوست و یا شاید چهار دشمن!
چهار نفر که سرنوشتشان بههم وابستهاست و…
دختری از تبار آتش و دختری از اجداد کنترل کنندگان آب، پسری به خاکی خیابان و پسری از جنس صاعقه!
قصهای از چهار راز در وجود چهار الهه!
شاید دگر وقت پیدایش پنهانهاست...که میداند؟
- نام کتاب: پیدایش پنهان
- ژانر: علمی_تخیلی، پلیسی
- نویسنده: Hannaneh
- صفحات: 194
- 1077 روز پيش
- ~Roya~
- 6,062 بازدید
- ۵ کامنت
خلاصه کتاب:
پسرک قصهام چه شد که این گونه شدی؟ بر سر عشق بود یا غیرت که این گونه دیوانه شدی؟
فرشته، چه بر سرت آمد که این قدر بی تفاوت شدی؟ مگر قرار نبود فرشته نجات بشوی؟ پس چه شد که
فرشته بداخلاق شدی؟
- نام کتاب: فرشته ی بد اخلاق
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: آیدا رستمی
- صفحات: 85
- 1079 روز پيش
- ~Roya~
- 3,470 بازدید
- ۴ کامنت
خلاصه کتاب:
داستان از این قراره که مریسا، دختری شیطون و بازیگوش؛
با دو تا دوست خل و چلی که داره وارد شرکت »سارته« میشن.
از اون طرف هم نویان و داداشهاش با داداشهای مریسا، با هم دوست هستن و قصد دارن که دخترها رو آزار بدن.
ولی ماهان و ماکان نمیدونن که مریسا همون آبجی کوچیکشونه و وقتی میفهمن که مریسا تو دردسر افتاده.
- نام کتاب: بچرخ تا بچرخیم
- ژانر: عاشقانه، طنز
- نویسنده: گل سرخ
- صفحات: 62
- 1083 روز پيش
- ~Roya~
- 4,376 بازدید
- ۳ کامنت