خلاصه کتاب:
نرگس که تمام هم و غم زندگیاش دفتر و کتاب هایش بود، سرنوشتش را به دست کسی میسپارد که در این راه ناخواسته، خط قرمز های زندگیاش که ناراحتی پدر و مادرش هست را نشانه میگیرد و تقدیرش طور دیگری رقم میخورد.
- نام کتاب: آشنای درد
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: متین
- صفحات: 58
- 1147 روز پيش
- ~Roya~
- 1,190 بازدید
- ۴ کامنت
خلاصه کتاب:
مقدمه:
سرانجام تو منجر به تاراج من شدی
و پایانِ تو شروعِ پایانِ من بود...
سایهی یک تیره ابر که باران چشمانم بود؛ بر روی صفحات کبود روزگار و خاطراتمان میبارید.
این تاراج، شروع یک فصل سرد و نژند بود که درون یک کلمهی حزین و تکراری، در تمامی دقیقهها که نه، در وهله به وهلهی لحظههایم خلاصه شده:
«بی تو»
«بی تو»
«بی تو»
«بی تو»
«بی تو…»
- نام کتاب: تاراج آسمان
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: *khatkhati*
- صفحات: 25
- 1149 روز پيش
- ~Roya~
- 746 بازدید
- ۶ کامنت
خلاصه کتاب:
او دستکشی ساخت با قدرتهای مختلف؛ ولی چه میدانست اختراعش فاجعهای در آینده میسازد؟
اختراع او، یک اختراع شیطانی بود که با تقسیم شدن، سایه انداخت بر زندگی شش برادر! داستان شروع شد و همراه با خود، کشت و کشتارها و کینه ها را شروع کرد؛ امپراطوری جدیدی بنا کرد و به رز سیاه آغازین بخشید و به راستی، او پایهگذار لحظات شومی در آینده بود؛ بیآنکه خودش بداند!
- نام کتاب: برادران
- ژانر: فانتزی، عاشقانه
- نویسنده: علی آبانی
- صفحات: 161
- 1151 روز پيش
- ~Roya~
- 1,834 بازدید
- ۹ کامنت
خلاصه کتاب:
چشم میبیند و قلب زجر میکشد؛ و اینگونه است که هرچه از ذهن رد میشود را ثبت میکنیم!
- نام کتاب: آشوب یک ذهن بی صدا
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: زهرا سرفراز
- صفحات: 78
- 1153 روز پيش
- ~Roya~
- 1,013 بازدید
- ۷ کامنت
خلاصه کتاب:
من ماهورام، ماهورای سپهری!
چرخش زندگی، این بار روی تلخش را نشان من و خواهرم میدهد؛
اما نمیداند که تقدیر، جایگاهش سکویی بالاتر از تمام تلخیهاست.
وقتی که برسم به تمام نشدنهایی که روزی آرزویشان را داشتم،
دستانم را بالا میبرم و ماه را در آ*غو*ش میگیرم؛ او تماماً برای من است!
- نام کتاب: شاپرکی برای ماه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: Mahla_Bagheri
- صفحات: 164
- 1155 روز پيش
- ~Roya~
- 1,909 بازدید
- ۸ کامنت
خلاصه کتاب:
خیس میخورد یادت، در ژرفای تاریکی...
میان انبوهی از نالههای باد و گریز آسمان از وحشت...
نیستی و نخواهی آمد، میدانم که نمیشود!
به کمک کشیده میشوم تا پرتاب به غم نشوم.
در دورترینها، شاید هم نزدیک به تویی که جز وهم هیچ نیستی.
- نام کتاب: اندکی هیچ
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: نوشین سلمانوندی
- صفحات: 37
- 1244 روز پيش
- Es_Shima
- 3,122 بازدید
- ۲ کامنت
خلاصه کتاب:
مشکی!
چرا قلب مشکی نیست؟
مگر نه اینکه قلب تمام احساسات را در خود دارد و مشکی هم تمام رنگ ها را؟
اصلا از نظر من جهان هم مشکی است!
- نام کتاب: مشکی مات
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: Yäs~
- 1365 روز پيش
- Es_Shima
- 35,646 بازدید
- ۱۲ کامنت
خلاصه کتاب:
زماني كه فكر ميكني همه چيز آرام است،
زماني كه آمادهاي براي شروع، تنها يك جرقه همه چيز را شعلهور ميكند.
دختر و پسري آماده ازدواج ميشوند.
اما روز مرگيها دختر را به فكر فرو ميبرد.
آيا ميخواهد زندگي شبيه مادرش داشته باشد؟
- نام کتاب: این بود زندگی
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: سميه سادات هاشمی جزی
- صفحات: 193
- 1417 روز پيش
- Es_Shima
- 43,386 بازدید
- ۱۷ کامنت
خلاصه کتاب:
امید واهی داشتن مانند دویدن دنبال سرابی در کویر است و یافتن آبی
که محال است!
هیچوقت به سراب و کویرش امید نبند؛ اگر میخواهی در آخر بعد از آنهمه دوندگی پشیمان نشوی!
"اختصاصی انجمن رمان 98"
- نام کتاب: امید واهی
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: ملیکا نصیریان
- صفحات: 9
- 1425 روز پيش
- Es_Shima
- 27,923 بازدید
- ۲ کامنت
خلاصه کتاب:
نارون، همان کلاغ بد شگونی است که به خیالش هر فراز و نشیب زندگی را با قدمهایش بر هم میریزد
و اما کسی از جنس عشق در قعر سیاهیِ روزهایش ناجیاش میشود!
ریسمانهای در هم پیچیدهای از عشقشان گاه به زندگیاشان استحکام میبخشد و گاهی دیگر لغزش است که این ریسمانها را رها میکند.
- نام کتاب: کلاغ زاده
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: نوشین سلمانوندی
- صفحات: 291
- 1426 روز پيش
- Es_Shima
- 23,925 بازدید
- ۶ کامنت