خلاصه کتاب:
این داستان، ماجرای زنی درد کشیده را روایت میکند که عشق او به پسرعمه خود منجر به ارتکاب
گناهان و جرمهای بسیار شد.
- نام کتاب: بی خداحافظی
- ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: baranak94
- صفحات: 112
- 1101 روز پيش
- ~Roya~
- 2,086 بازدید
- ۵ کامنت
خلاصه کتاب:
گاه در خلوت انبوه افکارم را پشتسر میگذارم و تنها به یک چیز میاندیشم:
-در آنطرف مرز چه میگذرد؟
ندای درونم به آنی، مواجوار گلوگاهم را میفشارد و با بیمیلی لـ*ـب میزند:
-مرزهای دروغ را که جابه جا کنیم، واقعیت را مییابیم و اگر مرزهای واقعیت را برهم زنیم دروغ را!
نهایت سکوت میکنم و قدم به مرزهای ناشناختهای میگذارم که روزی سعی در انکارشان را داشتم.
- نام کتاب: کمی هم از تو
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: نوشین سلمانوندی
- صفحات: 20
- 1111 روز پيش
- ~Roya~
- 1,085 بازدید
- ۱۰ کامنت
خلاصه کتاب:
این داستان، داستان زندگی دختری است که در اوج زنانگی، هنوز رؤیاهای دخترانهاش را در سر دارد.
دختری که در هنگام عبور قایق رؤیاهایش از امواج خروشان، در یک زندگیِ پرتلاطم در ترس و تردید است؛
چرا که در دوراهی مسئولیتهای سنگینش و رؤیاهایی که هنوز در سرش ماندهاند، انتخاب امری بسیار دشوار است.
درنهایت او با انتخاب بهظاهر درستش، دیگری را قربانی میکند.
شاید انتخاب او در اولین نظر درست بود؛ ولی دریای خروشان زندگیاش،
با این انتخاب به آرامش و عشقی که برای زندگیاش در نظر داشت، پایان میدهد؛
پایانی که هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند چه در انتظار دارد و
هیچ کس نمیتواند بگوید در پس یک پایان، در زندگیِ وی چه خواهد شد.
- نام کتاب: در پس یک پایان
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: روشنک.آ
- صفحات: 876
- 1202 روز پيش
- ~Roya~
- 8,605 بازدید
- ۲۶ کامنت
خلاصه کتاب:
داستان درمورد دختری به اسم پارمیداست که چند سال پیش از کشور فراری شد.
و حاال وقتشه برگرده تا...
برگرده تا خیلی چیزها رو عوض کنه...
برگرده و سر از رازهای خانوادهاش دربیاره! رازی که...
- نام کتاب: بازیگر عشق
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
- نویسنده: anita.a
- صفحات: 317
- 1204 روز پيش
- ~Roya~
- 4,352 بازدید
- ۱۷ کامنت
خلاصه کتاب:
گاهی با یک شروع ساده میتوان پایانی خوش را به ارمغان آورد. حال میخواهد آن آغاز با یک تصمیم بزرگ یا کوچک باشد.
داستان دربارهی دختریست که با توجه به علاقه و هدف مهم زندگیش، آشپزی، تصمیمی میگیرد که دورانی عجیب به زندگیش میدهد.
همان تصمیم او را وارد بازیهایی میکند؛ بازیهای خطرناکی که رنگ و بوی حقیقت دارند.
- نام کتاب: باران ماه مرداد
- ژانر: عاشقانه، معمایی
- نویسنده: gandom و zari dokht
- صفحات: 154
- 1210 روز پيش
- ~Roya~
- 1,905 بازدید
- ۱۴ کامنت
خلاصه کتاب:
دیبا؛ هر کس که بگوید از مرگ نمیهراسد، لاف میزند!
دیبا؛ مرگ، سریال ترسناک نیست که هر جایش را که نخواستی، نگاه نکنی.
مرگ، رمان ترسناک هم نیست که هر جایش را که ترسیدی،
کتاب را ببندی و چند نفس عمیق بکشی و به خودت حالی کنی که داستانی بیش نیست!
مرگ؛ هیچ است دیبا، هیچ!
همین هیچی بودنش است که این گونه خوفناکش میکند.
دیبا؛ با اعجاز کلمه نمیتوان مرگ را توصیف کرد،
مرگ را باید با گوش بشنوی،
با چشم بچشی
و با بینی، بشنوی!
- نام کتاب: فقط دیبا بخواند
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سناتور
- صفحات: 12
خلاصه کتاب:
یه روزی چهار تا دختر که توی یک یتیم خونه قدیمی زندگی میکنند؛ متوجه میشن که داره اتفاقات عجیبی
واسشون میافته. اونا تنها کسانی بودن که شاهد این اتفاقها بودند. تا این که یک روز، دو تا برادر دوقلو به
بهانهی بازدید و تحقیق دربارهی یتیم خونه وارد اونجا میشن و به جمع دخترا میپیوندن.
بلاهایی سرشون میاد که حتی فکرشم نمیتونید بکنید!
- نام کتاب: یتیم خانه مرگ
- ژانر: ترسناک
- نویسنده: نرگس زنده بودی
- صفحات: 112
- 1222 روز پيش
- ~Roya~
- 6,609 بازدید
- ۱۶ کامنت
خلاصه کتاب:
سهراب میگفت
«قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب»
به قایق شکسته دستی میکشم
میبینی سهراب! نه قایقی برای رفتن هست، نه نایی در بدن
این کهنه قایق شکسته که جان رفتن ندارد
من میمانم و شب تار
من میمانم و قایق شکستهام که زخم دارد
من میمانم و تلاطم دریایی که مات و تاریک است
- نام کتاب: مات و تاریک
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: ronak.a
- صفحات: 16
خلاصه کتاب:
زوجی که بیاندازه عاشق و شیدا بودند و هم اکنون، پس از هشت سال زندگی مشترک، به صفر رسیدهاند!
جدالی میانشان نیست؛ اما دیگر نمیتوانند کنار یکدیگر ادامه دهند. چه خواهد شد؟
- نام کتاب: پروانه ها هرگز نمیمیرند
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: پرنده سار
- صفحات: 129
- 1228 روز پيش
- ~Roya~
- 1,375 بازدید
- ۲۵ کامنت
خلاصه کتاب:
الیسیما سپهری، نوجوان شانزده سالهای است که برای کشتن تنها مرد زندگیاش که بی نهایت عاشق او است، سالها است تلاش میکند و تا کنون نتیجهای نگرفته است. تا این که با یافتنِ یک دعا نویس حرفهای و آشنایی با پسری نوجوان به نام کیاوش، مسیر زندگیاش به کل تغییر میکند!
و اما مرد زندگی او کیست؟
در این رمان، شاهد گاه رفتارهای طنزِ شخصیتها و گاه تراژدیهای دردناک الیسیما خواهیم بود. همراهِ من باشید!
- نام کتاب: این مرد ویران است
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: سناتور
- صفحات: 239
- 1236 روز پيش
- ~Roya~
- 1,319 بازدید
- ۱۱ کامنت