مشکی!
امید واهی داشتن مانند دویدن دنبال سرابی در کویر است و یافتن آبی
و معنا تویی!
از الف تا ی...
تمامی حروف با تو معنا پبدا کرد.
آ، مثل آشق... از همانهایی که کلاهی که بر سر دلشان رفته را نمیتوانی برداری!
ی، مثل یار...
یار دل را چه نشان به نشانی؟!
ی، مثل یاد!
یادت مرا فراموش... ی، مثل ی!
دستهایمان را میگویم که در هم قفل شده است.
دستهای من و محبوبترینم.چه زیباست!
لبخندهایمان را میگویم که از اعماق وجودمان ریشه میگیرد.
حقیقت این است؛ من عروس او شدم.