خلاصه کتاب:
الههها شهرتشان به این است که در برابر اهریمنان از دنیا محافظت میکنند.
کسی نمیداند که آنها خود دنیایی دارند که متفاوت است از دنیایی که آن را حمایت میکنند؛ مشکلاتی دارند و همراهی با دنیای ما را در الویت میگذارند.
- نام کتاب: هفت سرزمین
- ژانر: فانتزی، عاشقانه
- نویسنده: بیتا صادقی
- صفحات: 108
- 55 روز پيش
- YeGaNeH
- 67 بازدید
- ۰ کامنت
خلاصه کتاب:
هنگامی که چشم گشودم خود را میان مردمی یافتم که عقاید فرسودهی خود را مانند گرز آهنین بر سرم میکوبیدند و آرزوهایم را لگد مال میکردند. خاطرات گذشته مرا در خود حل کرده بود و درهای امید را به رویم بسته بود. و هنگامی که سراسر غرق در تاریکی این دنیا بودم، روشنایی وجودت مرا از برزخ وجدان رهایی داد.
- نام کتاب: وصال یار
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه اسماعیلی
- صفحات: 571
- 56 روز پيش
- YeGaNeH
- 167 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
افسوس که طالع شوم آنان، تنها یک فام داشت. آنها پا بر تارهایی نهاده بودند که آواز مرگبار آنان را فرا میخواند و حتی قهارترین بازیکنان هم جان میدادند و جان میگرفتند. شیطنتهایی که اندکاندک قربانی سرنوشت میشدند و مظلومانی که بیگنه در آذر اقیانوس سرخ در انتظار یاری از سوی دیگران بودند.
- نام کتاب: بوی مرگ
- ژانر: عاشقانه، جنایی-پلیسی، تراژدی
- نویسنده: محدثه وفایی
- صفحات: 373
- 62 روز پيش
- YeGaNeH
- 84 بازدید
- ۰ کامنت
خلاصه کتاب:
چند سالی میگذرد و همچنان در خاطرم پررنگ، بالاخره رسیده بود. با شوق به استقبالش میرفتم؛ اما از من رو گرفته بود.
نمیگذاشت که چشمانش را ببینم؛ جوابم را نمیداد! گناهی مرتکب شده بودم که اینگونه سرد شده نگاهم میکرد؟
سرم را به زیر انداختم؛ خونهای زیر پایم را نگاه میکردم. ناباور نگاهم را بالا کشاندم.
چشمهایش غزلی را زمزمه میکردند... .
- نام کتاب: روجیار
- ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
- نویسنده: پولاریس
- صفحات: 401
- 74 روز پيش
- Essence
- 152 بازدید
- ۴ کامنت
خلاصه کتاب:
شیطان جاودان، در سکوت ترسناکش عالم را نگریست؛ او ایدهای داشت!
عالم هستی را نابود سازد و کیهان را بر پایهی پندار پلید خودش بسازد.
در میان دریایی از ناامیدی، شش قهرمان قیام کردند تا آخرین باریکهی نور امید در دل جهان باشد!
- نام کتاب: آخرین طلوع
- ژانر: عاشقانه، فانتزی، معمایی
- نویسنده: علی آبانی
- صفحات: 140
- 77 روز پيش
- Essence
- 120 بازدید
- ۳ کامنت
خلاصه کتاب:
قبل از همه چیز من باید یه اعترافی بکنم ... از وقتی که به این بُعد اومدم همه چیز عوض شده ...دنیا
عجیبه ...هیچکس شکل اصلیه خودش نیست ...اون جایی که من بودم خون آشاما به شکل خون آشا م،گرگینه ها به شکل گرگینه ها و همه و همه شکل خودشون بودن ...تضاهر نمیکردن ...هیچوقت یه نفلیم به جادوگر بودن
تضاهر نمیکرد... وقتی که دروغ میگفتن معلوم بود چون طرز برخوردشون قابل تشخیص بود ...ولی اینجا همه ی موجودات در قالبی به نام انسان جا ساز شدن ...پنهان شدن ...طول میبره که بشناسیشو ن!دروغ رو راحت به زبون میارن و ...تضاهر به چیزی میکنن که نیستن ...! سرتونو به درد نمیارم!اسم من جیسون نیلسونه...و اینجام تا داستانمو براتون تعریف کنم ...میدونم ممکنه که مثل داستان های آلن ویک باش ه!ولی بهتون قول میدم که ههیچوقت همچین داستانی نه خوندین و نه شنیدین ... همه چیز از اونجایی شروع شد که من مردم!...
- نام کتاب: جهنم تاریک
- ژانر: فانتزی
- نویسنده: نیما حسنوند
- صفحات: 29
- 1045 روز پيش
- ~Roya~
- 3,116 بازدید
- ۱۵ کامنت
خلاصه کتاب:
در تب و تاب سیاهی مشکلات، عشقی رنگین کمانی رقم میخورد و دستخوش تغییراتی هفت رنگ در قرع
مشکلات میشود؛ ولی چه کسی میداند که این عشق خود سیاه چالهای از مشکلات است!
حال زندگی عشاق دستخوش چه تغییراتی میشود؟
چه کسی میداند آخر داستان این عشق ناب چه میشود؟
عشقی که در بین سیاهیست، سیاهیای بیش باقی نمیگذارد.
- نام کتاب: سکوت قلب
- ژانر: اجتماعی، عاشقانه
- نویسنده: *ELNAZ*
- صفحات: 300
- 1065 روز پيش
- ~Roya~
- 5,414 بازدید
- ۳۲ کامنت
خلاصه کتاب:
سنا دختریست که دارد فراز نشیب زندگی بعد از طلاقش را میگذارند. او و همسرش عاشق همدیگرند اما امن از لجبازی که باعث این همه دردسر میشود.
- نام کتاب: رکود
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ~B@H@R~
- صفحات: 110
- 1075 روز پيش
- ~Roya~
- 8,535 بازدید
- ۱۱ کامنت
خلاصه کتاب:
به صفحه شطرنج مقابلم خیره می شوم. سیاه این ور، سفید آن ور. انگشتم را روي سر وزیر می گذارم و لمسش می کنم.
-شطرنج یه بازي دو نفره ست که هر بازیکن، یه گروه مهره به رنگ سفید یا سیاه داره.
سربازها را می چینم.
-در ابتدا که مهره ها چیده شدن، بازیکن سفید حرکت اول رو انجام می ده و بعد بازیکن سیاه و به این ترتیب بازي رو ادامه می دن.
رخ ها را در ستون a و h قرار می دهم.
-هر گروه شونزده تا مهره داره. هشت تا سرباز، دو تا رخ، دو تا اسب، دو تا فیل، یه وزیر و یک شاه!
وزیر را هم سرجایش گذاشتم.
-به مهره هاي سرباز، اسب و فیل، مهره هاي سبک یا کم ارزش و به مهره هاي شاه، وزیر و رخ، مهره هاي سنگین یا با ارزش می گن.
شاه را برمی دارم و مقابل چشمانم می چرخانم.
-کیش؛ وقتیه که مهره حریف با قرار گرفتن در راستاي شاه تو، اونو تهدید می کنه.
چشمکی به شاه سفید می زنم.
-مات؛ وقتیه که شاه کیش میشه و راه فرار نداره!
- نام کتاب: شاه شطرنج
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: پگاه رستمی فرد
- صفحات: 363
- 1085 روز پيش
- ~Roya~
- 3,265 بازدید
- ۱۳ کامنت
خلاصه کتاب:
این داستان، ماجرای زنی درد کشیده را روایت میکند که عشق او به پسرعمه خود منجر به ارتکاب
گناهان و جرمهای بسیار شد.
- نام کتاب: بی خداحافظی
- ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: baranak94
- صفحات: 112
- 1095 روز پيش
- ~Roya~
- 2,086 بازدید
- ۵ کامنت