خلاصه کتاب:
میخواهم پردهای ز سـ*ـینهام بگشایم.
قلم بر دل میگذارم تا ریتمش در جورچین ذهنت نمایان کند.
میدانی؛ من از آن سوگولی که تو را وارهاند به سمت خود هراس دارم.
آن شبی که غرش باد میوزید را به یاد داری؟!
خوف تو مرا پریشانحال خود کرد. ذهنم را مقصد تو قرار دادم تا نسیمِ فرح، روحت را نوازش دهد.
ریگی در کفش خود نداشته، صادقه در دلم، عاشقانه زمزمهی توست.
فرسنگها از هم فاصله داریم. گاه تجسم حضورت، عطر شیرینی از خاطرهها را در من زنده کرده و کشالهوار سوی تو پر میکشم.
الهامبخش روح و روانی
دل را به هر سو میکشانی
چو دُر گرانبهایی، خاطر نشان
مهرجانی مهرجانان، مهرجان.
- نام کتاب: نبشه ی روح
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: ♪ozan و ✿Saghár
- صفحات: 18
- 50 روز پيش
- YeGaNeH
- 85 بازدید
- ۲ کامنت
خلاصه کتاب:
تنها یک تصمیمی که وابسته به نظر دیگران بود، باعث شد مسیر زندگیاش تغییر کند. تصمیمی که برخلاف آنچه تصور میکرد، سرانجام دیگری برایش رقم زد. سرانجامی که باعث شد عقلش کیش و مات شود و صدای فریاد قلب شکستهاش، گوش آسمان را کَر کند.
- نام کتاب: په ژاره
- ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: میم. ز
- صفحات: 201
- 53 روز پيش
- YeGaNeH
- 112 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
از یک آشوب شروع شد، آشوبی که زندگی همهی ما را به یک ویرانه بدل کرد. آشوبی که از یک گذشتهی پنهان سرچشمه گرفته بود.
گذشتهای که همانند ریشههای زهرآلود، به سرنوشتمان رسوخ کرد و زهر خود را به هر نحوی به همهی ما چشاند، اما در این میان شیرینترین اتفاق زندگیمان رقم خورد؛ اتفاقی به شیرینی یک عشق... .
- نام کتاب: سرگیجه
- ژانر: معمایی، عاشقانه
- نویسنده: فاطمه بختیاری
- 54 روز پيش
- YeGaNeH
- 77 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
الههها شهرتشان به این است که در برابر اهریمنان از دنیا محافظت میکنند.
کسی نمیداند که آنها خود دنیایی دارند که متفاوت است از دنیایی که آن را حمایت میکنند؛ مشکلاتی دارند و همراهی با دنیای ما را در الویت میگذارند.
- نام کتاب: هفت سرزمین
- ژانر: فانتزی، عاشقانه
- نویسنده: بیتا صادقی
- صفحات: 108
- 58 روز پيش
- YeGaNeH
- 69 بازدید
- ۰ کامنت
خلاصه کتاب:
زخم میزنی و نمیدانی ثبات جهانت لبخند کودکانهی من است. به بندم میکشی و خودت از نفسکشیدن میایستی. وجودت را از چشمان عصیانگرم دریغ میکنی؛ اما نمیدانی این تو بودی که از آغاز دیدارمان آتش به مخمل این جان لطیف زدی.
نگاهت را دریغ، خندههایت را پنهان، دوریات را مجاز و من عاجز از ترس تو و اطرافیانم؛ همان اطرافیانی که پیوند یک خانواده را گسستند. من مادرم نیستم، من افرا هستم. من موهایم رد جادو دارد، خامت میکنم، خواهی دید.
- نام کتاب: بوژنه
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: مهلا باقری
- صفحات: 168
- 60 روز پيش
- YeGaNeH
- 130 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
فکر میکردم که میتوانم تا ابد با کوله رنگورورفتهام قدم بزنم و به هیچ چیز فکر نکنم
از شعر و شاعری و عشق و عاشقی گریزان بودم
ولی هنگامی که نسیم تو از شرق وزیدن گرفت، نفهمیدم چگونه راهم را سوی تو کج کردم!
- نام کتاب: سفری به مقصد تو
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: Afsa
- صفحات: 21
- 1063 روز پيش
- ~Roya~
- 2,232 بازدید
- ۱۵ کامنت
خلاصه کتاب:
میتوانستم فراموشت کنم، امّا نشد!
زندگی یعنی همین؛ جبری به نامِ اختیار...
جایی خوانده بودم دلشکسته به استخوان شکسته میماند.
به نظرم از آن جملههایی است که باید با طلا نوشت!
از بیرون همه چیز رو به راه است اما از داخل...
دم به دم، درد!
و من مینویسم از دردی که آتش به جانم کشیده!
این روزها زور قلبم فقط به قلم میرسد و بس
و امان از افکاری که واژهای برایشان نباشد...
- نام کتاب: جبری به نام اختیار
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: anita.a
- صفحات: 12
- 1227 روز پيش
- ~Roya~
- 972 بازدید
- ۹ کامنت
- 30 اردیبهشت 1400
- 20:20
- دانلود رمان, دانلود رمان اجتماعی, دانلود رمان تراژدی, دانلود رمان طنز, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, دانلود رمان مافیایی, دانلود رمان مذهبی, دانلود رمان همخونه ای, دانلود کتاب, دانلود کتاب جدید, دل نوشته, ژانر عاشقانه, کتاب
خلاصه کتاب:
آتش عشقی که بی مهابا، قلب مادرشان را نشانه گرفته؛
یکی لبریز از خشم و انتقام، دیگری تنها مشتش را میفشارد، از درون فرو میریزد و دعوت به آرامش میکند. قلبهایشان به هم گره خورده؛
ولی خاکسترهای این عشق سوزان، جان دیگری را بازیچه قراره داده، تا فاجعهای دیگر رقم بزند؛
اما این بار او تسلیم نمیشود!
- نام کتاب: خاکستر شعله ور
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: M£R
- صفحات: 127
- 1239 روز پيش
- ~Roya~
- 3,983 بازدید
- ۱۱ کامنت