داستان زندگی دختری است که در محل کارش عاشق میشود؛ ولی عشقش ترکش میکند و ضربۀ سنگینی میخورد بطوریکه از کارش استفعا میدهد. فریبا در یک تصادف حافظهاش را از دست میدهد و تمام خاطراتش را از یاد میبرد. پدر و مادرش در تلاش هستند که او هیچ چیز به یاد نیاورد. ولی کم کم بعضی مسائل را متوجه میشود. در پایان داستان فریبا عشقش را پیدا میکند و به سوی خوشبختی قدم میگذارد.
داستان این رمان عاشقانه در مورد زندگی دو تا دختر به اسم شیدا و آنژلاست.
شیدا در گذشته یه اتفاقی براش افتاده که باعث شده از عشقش جدا بشه؛
الان اما آنژلا عاشق استادش میشه و...
"اختصاصی انجمن رمان 98"
آیما دختریه که عذاب و سختی زیادی کشیده. اینا باعث شده تا از اجتماع دور بمونه. اون برای شاد کردن خانوادش هر کاری می کنه. این موجب تحول زندگیش می شه. و احساسات جدید او و عاشق شدن…
مریم دختری است که دیگر قبول کرده سرنوشت شومی دارد.
پدرش میخواهد او را به ازدواج مردی درآورد. مردی که شصت سالی از او بزرگ تر است؛ اما...
داستان عاشقونههای یه دختر سادهاست که تازه دبیرستانش رو تموم کرده و به بهانهی مسافرت، قصد کار کردن داره تا هدفش رو در زندگیش به دست بیاره؛ ولی، تو این راه با یه پسر پولداری آشنا میشه که بابت رسیدنش به عشق زندگیش، از این دختر کمک میخواد! روزگار دختره ورق میخوره و عوض میشه تا آخرکه میفهمه واقعاَ از چی تو زندگیش فراری بوده...