در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی، اما تو بازهم مرا غافلگیر کردی. با این ساتن نازک قرمز مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه میخواند میمانی و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و در فضایی آکنده از بوی گلهای قرمز غرق خواهم شد... .