دانلود دلنوشته عاشقانه فقط دیبا بخواند
⭐️ دانلود دلنوشته فقط دیبا بخواند
⭐️مقدمه دلنوشته فقط دیبا بخواند:
دیبا؛ هر کس که بگوید از مرگ نمیهراسد، لاف میزند!
دیبا؛ مرگ، سریال ترسناک نیست که هر جایش را که نخواستی، نگاه نکنی.
مرگ، رمان ترسناک هم نیست که هر جایش را که ترسیدی،
کتاب را ببندی و چند نفس عمیق بکشی و به خودت حالی کنی که داستانی بیش نیست!
مرگ؛ هیچ است دیبا، هیچ!
همین هیچی بودنش است که این گونه خوفناکش میکند.
دیبا؛ با اعجاز کلمه نمیتوان مرگ را توصیف کرد،
مرگ را باید با گوش بشنوی،
با چشم بچشی
و با بینی، بشنوی!
⭐️ قسمتهایی از این دلنوشته:
دیبا؛ میدانی سختترین کار بعد از معدنچی بودن، چیست؟
اعتراف گرفتن از کسی که نابیناست!
دیبا؛ چشمها بسیار مهمند؛
چشمها وصل مستقیم به مغز دارند،
چشمها همه چیز را لو میدهند و اگر چشمها نبودند،
شاید بزرگترین معماهای دنیا، هنوز حل نشده باقی میماندند!
آدم با چشمهایش عاشق میشود، عاشق میکند،
میخندد، میگرید،
میخوابد، فکر میکند، میچشد…
چشمها حتی قاتل هم میشوند!
مثل چشمهای تو
که من را در آرامترین روزهایم کشتند!
***
دیبا؛ از شب اول قبر هراس دارم!
میترسم هر چه که نکیر و منکر پرسیدند،
بگویم؛ دیبا!
آخر هیچ چیز را در زندگیام،
به اندازهی نام تو تکرار نکردهام.
***
اما دیبا، از دیگر غیرممکنهای دنیا،
عمل کردن به قولهاییست که به خودمان دادهایم!
من حالا بعد از سالها، از خودم بابتِ تمامیِ قولهایی که به خودم دادم
و بهشان عمل نکرده بودم، معذرت میخواهم.
تو هم بخواه دیبا!
همگیمان به خودمان بدهکاریم…
***
دیبا؛ صدای گریهات، مثل سوهانی
روی روحم حکاکی میکند، می نویسد.
چه چیز را؟ نمی دانم!
کاش بنویسد؛ دوستت دارم!
⭐️ مطالب پیشنهادی برای دلنوشته فقط دیبا بخواند :
رمان آنیای شهبانو | marjan.h کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان فاطوش | نوشین سلمانوندی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان هویت مستور | nefes_rad کاربر انجمن رمان ۹۸
دلنوشته جبری به نام اختیار | anita.a
⭐️ نظر شما در مورد دانلود دلنوشته فقط دیبا بخواند چیست؟
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
مارا در اینستاگرام دنبال کنید
کانال انجمن ما
دیبا؛ هر کس که بگوید از مرگ نمیهراسد، لاف میزند!
دیبا؛ مرگ، سریال ترسناک نیست که هر جایش را که نخواستی، نگاه نکنی.
مرگ، رمان ترسناک هم نیست که هر جایش را که ترسیدی،
کتاب را ببندی و چند نفس عمیق بکشی و به خودت حالی کنی که داستانی بیش نیست!
مرگ؛ هیچ است دیبا، هیچ!
همین هیچی بودنش است که این گونه خوفناکش میکند.
دیبا؛ با اعجاز کلمه نمیتوان مرگ را توصیف کرد،
مرگ را باید با گوش بشنوی،
با چشم بچشی
و با بینی، بشنوی!
زیبا بود.
خسته نباشید.🌼
💗🌹
موفق باشید
قلمتان مانا ♥
عالیه
آفرین به نویسنده این کتاب
عالیی
خسته نباشید:)
بسیار عالی!
بسیارعالی
خسته نباشی عزیز
بسیار عالی بود
عالی بود
خسته نباشید
خسته نباشید.
عالی بود
عام راستش به نظرم یه سری نوشته ها خوب بودن
و یه سری ها فقط حالت نالیدن داشت جای اینکه بخواد یه عشق پر تب و تاب و پر اشوب رو به تصویر بکشه
توانایی نوشتن رو داری امیدوارم کار های بعدی موفق تر باشی
خسته نباشید.
عالی بود.
خسته نباشید
عالی بود
زیبا نوشتی و سوزناک