دانلود رمان فانتزی هنری جونز
⭐️ دانلود رمان هنری جونز
⭐️ خلاصه رمان هنری جونز:
هشتصد سال از فرستاده شدن او به زمین میگذرد؛
دائم مشغول از بین بردن موجوداتی است که بدون فرمان خداوند به زمین آمدهاند.
هنریجونز، زمانی که در آسمان، درحال انجام وظیفه بود، مرتکب گناهی بزرگ شد و خداوندیکتا، او را برای مجازات به زمین تبعید کرد، تا شاید توبه کند.
او دو راه بیشتر ندارد؛ یا طلب آمرزش کند و به آسمان برگردد یا تا آخرالزمان در زمین بماند و موجودات غیرارگانیک را به دنیای خودشان بازگرداند و درآخر، به جهنم پای بگذارد.
⭐️ قسمتهایی از این رمان:
اشاره میکرد گفت:
-چیه؟ حتما باز یه کاراگاه جدید آوردی که من رو بترسونه نه؟
ادوارد پوزخند زد و سکوت کرد. به سمت آرکا رفتم و پشت سرش ایستادم.
عصبی نوچی کرد و گفت:
-مردی بیا روبهروم وایسا!
با یک حرکت، او و صندلیاش را به سمت خودم برگرداندم. با غضب، در چشمان خالی از احساسم خیره شد و گفت:
-قیافه نگیر، صحبت کن.
پوزخندزدم و دندانهای سفید و مرتبم را به رخ او کشیدم.
به دندانهایم خیره شد و گفت:
-از دندونهات معلومه آقازادهای!
خندهی بلندکردم و دقیقا ثانیهای طول نکشید که خندهام را به گرهای در میان ابروهای مردانهام تبدیل کردم. صورتم را در چند سانتی صورتش قرار دادم و با اخم غلیظی غریدم:
-رئیس عوضیت کجاست؟
نفسش را به صورت فوت در صورتم فرستاد؛ تنها یک بو را تشخیص دادم، سیگار!
پوزخندزدم و گفتم:
-با رئیست فعلا کاری ندارم، بگو خودت کی هستی؟
خندهی بلندی کرد و گفت:
-بیخیال، تابلوئه جدیدی.
نیم خیز شد و درحالی که در چشمانم خیره شده بود، با لحن تهدیدواری گفت:
-به من میگن لوسیفر لس آنجلس.
و همین جمله کافی بود تا از او فاصله بگیرم و با صدای بلند قهقهه بزنم. چند قدم به عقب رفتم و درحالی که سعی در کنترل قهقههام داشتم گفتم:
-وایسا ببینم! لوسیفر لسآنجلس؟ شوخیت گرفته؟
به سمت ادوارد برگشتم و گفتم:
-مطمئنی تو غذاهایی که بهش دادین مواد نبوده؟
ادوارد، تنها سکوت کرد؛ بعد از گذشت چند ثانیه، شانهای بالا انداخت. آرکا ضربهی محکمی به میز وارد کرد و گفت:
-مردی دستامو باز کن تا نشونت بدم.
به سمت آرکا برگشتم و درحالی که گوشهی لـ*ـبم را به تمسخر پاک میکردم گفتم:
-مطمئن باش اگه لوسیفر بودی تا الان من رو شناخته بودی.
با غضب و تهدید، در چشمهایم خیره شد. به او نزدیک شدم، دستهایم را روی شانههایش قرار دادم و فریادزدم:
-کی بهت گفته تو لوسیفری؟
با غضب جوابم را داد:
-همه!
– همه؟ یعنی کیا؟ همون آدمای نعشهای که بهشون مواد میفروشی؟ یا اون دخترایی که بهشون بیاحترامی میکنی؟ یا اون رئیسایی که تو کار قاچاق دخترا و حمل موادن؟
صورتم را به صورتش نزدیک کردم و فریادزدم:
-ها؟ بگو کدومشون بهت گفتن لوسیفری؟ کدومشون انقدر بردنت بالا؟
در چشمانم خیره شد و گفت:
-فاصلهات رو حفظ کن! تو اصلا کی هستی؟ ها؟ تو کدوم خری هستی که اومدی داری اینجوری باهام صحبت میکنی؟
به سمت ادوارد برگشت. درحالی که دستان به دستبند کشیدهاش را در هوا تکان میداد گفت:
-من ازتون شکایت میکنم، دارین اذیتم میکنید.
با خشم سرش را به طرف خودم برگرداندم. آرام دهانم را به سمت گوش او بردم و با صدایی آهسته، اما خوفناک لـ*ـب زدم:
-به من میگن فرشتهی جهنمی، آخرین سقوط کننده و فرشتهی تبعید شده!
لرزش صورتش را حس کردم. با پوزخند از او فاصله گرفتم. با ترس و استرس خاصی در چشمانم خیره شده بود.
ناگهان بدنش را به عقب تمایل داد و رو به ادوارد گفت:
-لطفا کمکم کن، این من رو میکشه.
⭐️ مطالب پیشنهادی برای رمان هنری جونز؛
⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان هنری جونز چیست؟
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
هشتصد سال از فرستاده شدن او به زمین میگذرد؛
دائم مشغول از بین بردن موجوداتی است که بدون فرمان خداوند به زمین آمدهاند.
هنریجونز، زمانی که در آسمان، درحال انجام وظیفه بود، مرتکب گناهی بزرگ شد و خداوندیکتا، او را برای مجازات به زمین تبعید کرد، تا شاید توبه کند.
او دو راه بیشتر ندارد؛ یا طلب آمرزش کند و به آسمان برگردد یا تا آخرالزمان در زمین بماند و موجودات غیرارگانیک را به دنیای خودشان بازگرداند و درآخر، به جهنم پای بگذارد.
من خیلی اهل رمانایی با ژانر تخیلی نیستم اما میتونم به جرئت بگم رمان هنری جونز یکی از معرکه ترین رمانایی بوده ک خوندم و مسلما به همه پیشنهاد میکنم ک بخونن..
بیصبرانه منتظر جلد دومش هستم.
خسته نباشی نویسنده جذابم^^
سلام.
خیلی ممنونم که زمان گرانبهاتون رو صرف مطلعهی رمان هنری جز کردین!❤⚘
علیه واقعا
به شخصه خوشم میاد از رمانای دختر ماه و گوگولیه خودم
مرسی عزیزدلم
پس لوسیفر رو از روی رمان شما ساختن❤️
عااااااااااااااالیه واقعا عالیه منم زمانی ک توی انجمن پارتگذاری میشد خوندممم الانم دوباره گرفتمش .
خیلیییییییی عالیه
سلام
ممنون که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهی رمان هنری جونز کردین!
خیلی خوب و سازنده بود دایی جوون انشاالله همیشه موفق باشی
سلام
خیلی ممنون⚘♥️
از بهترینهای روزگار .
پر از اتفاقات جالب و خفن، از کلمه به کلمهاش میشه لذت برد.
دست مریزاد و خسته نباشی
سلام
ممنون که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهی رمان هنری جونز کردین!
خیلی قشنگه قلمت موندگار عزیزدلم…
سلام.
خیلی ممنون!
مرسی که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهی رمان هنری جونز کردین!⚘
رمان زیبای بود.
خسته نباشید.
سلام ممنون که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهی رمان هنری جونز کردین⚘
عالی، خسته نباشید!
سلااام
کاررت عالییی بود بانوی هم نام من**
سلام
ممنون عزیزم
تا اینجا که خوندم این خیلی شبیه فیلم لوسیفره
داستانش اسم شخصیت هاش…
باسلام!
خودم به شخصِ یکی از طرفدارهای سریال لوسیفر هستم؛
اما به عنوان نویسندهی رمان، متوجه شباهتی نشدم!
متشکرم که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهی هنری جونز کردین!
توصیفات ضعیفی داشت
سلام ممنون که مطالعهاش کردین!
شرمنده که توصیفات ضعیف بود، اولین رمانم بود! :)))
خیلی عالی توصیه میکنم حتما بخونید:)
خسته نباشید به حنانه عزیزم.
سلام عزیزم
ممنون که زمان گرانبهاتون رو صرف مطالعهاش کردین!
عالی واقعا افرین داره