دانلود داستان کوتاه عاشقانه و تراژدی نفسی از جنس سکوت
⭐️ دانلود داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت
⭐️خلاصه داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت:
آخرین نفسهایم را در قلبم حبس کردهام.
اشک در چشمانم حلقه میزند. اما از دوست داشتن او دست نمیکشم.
نفسهایم بوی درد میدهند. بوی اخطار سوختهای که زیر پایش له شد.
نمیدانم چرا تلاشی نمیکنم این دقایق آخر. نفس کشیدن از جایی برایم سخت شد که نخواستم با
سرنوشت کنار بیام.
آنجا بود که فهمیدم جنگیدن با این دنیا فایده نداره.
⭐️ قسمتهایی از این داستان کوتاه:
وقتی… یه اتفاق خوب توی زمان و مکان درستش رخ نمیده و به یه حسرت بزرگ تبدیل میشه،
هر چه بیشتر دست و پا بزنی زودتر غرق میشی.
وقتی برای زنده موندن به حافظهی بلند مدتم چنگ زدم.
وقتی آرزوهای کوچکم به غدهی سرطانی بزرگ تبدیل شدن.
وقتی رویاهای ریز و درشتم ، توی آینده محال ناپدید شدن. فهمیدم که توی جاده فراموشی قدم
میزنم.
این عقربههای لعنتی اگر به عقب بر میگشتن، سعی میکردم بخش های بیشتر از تو رو تصاحب کنم.
سعی میکردم برای روزهای مبادا خاطرات بیشتری از تو نگه دارم.
سعی میکردم اینقدر در قلبت تهنشین شوم ، که هیچوقت فراموشم نکنی.
این عقربههای لعنتی اگه به عقب بر میگشتن ، سعی میکردم عمیقتر کنارت زندگی کنم.
سعی میکردم حجم بیشتری از خودم رو با تو پر کنم. زندگی رو تو لحظه که نمیتونم تنهایی رو
باهات قسمت کنم. ولی این زندگی ارزش ادامه دادن نداره.
⭐️ مطالب پیشنهادی برای داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت ؛
رمان در بند شیدایی | Zemzemeh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان نیکتوفیلیا | آنیا عرفانی کاربر رمان ۹۸
⭐️ نظر شما در مورد دانلود داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت چیست؟
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
مارا در اینستاگرام دنبال کنید
کانال انجمن ما
آخرین نفسهایم را در قلبم حبس کردهام.
اشک در چشمانم حلقه میزند. اما از دوست داشتن او دست نمیکشم.
نفسهایم بوی درد میدهند. بوی اخطار سوختهای که زیر پایش له شد.
نمیدانم چرا تلاشی نمیکنم این دقایق آخر. نفس کشیدن از جایی برایم سخت شد که نخواستم با
سرنوشت کنار بیام.
آنجا بود که فهمیدم جنگیدن با این دنیا فایده نداره.
رمان خوبی بود.
خسته نباشی
? نخوندم ولی انشاالله میخونمش
خسته نباشید هم نویسنده هم گروه ویراستاران و مدیرا
خسته نباشید قلمتون مانا!