رمان کریستال ها
خلاصه:
داستان در مورد دختریه که برای نجات سرزمینش از دست سه جادوگر
به نام های ( لولییا، لولیکا و لولیلا) تصمیم میگیره تا پنج کریستال افسانه ای رو پیدا کنه. در این راه چهار دوست پیدا می کنه که…
نام: کریستال ها
نام نویسنده: ℳelissa
ژانر: تخیلی، فانتزی
بخشهایی از رمان:
وا پس بقیه متن کو ؟یعنی چی که من باید این سرزمین رو نجات بدم ؟ چرا من ؟ کدوم چهار تا دوست ؟ چرا درباره کریستال ها ننوشته ؟ من از کجا باید شروع کنم؟ چطور مقابل جادوگر ها دووم بیارم؟
این ها سوال هایی بود که ذهن من رو مشغول خودش کرده بود و من جواب هیچ کدوم از سوال ها رو نمی دونستم.
به ساعت نگاه کردم یــــا خدا زمان چه زود گذشت حدود یک ساعت که دارم فکر می کنم .
یه دفعه صدای قار و قور شکمم راه افتاد . خوب من برای فکر کردن و به جواب رسیدن سوال هام باید از سلول های خاکستری مغزم استفاده کنم و برای استفاده از اون ها باید انرژی داشته باشم و انرژی رو هم از غذا بدست میارم .
یاد بابا افتادم همیشه این فلسفه چینی ها رو برای بابا می کردم و خودم رو پیش بابا لوس می کردم.
دوباره غمگین شدم . کم که نیست بابام دیگه پیشم نیست . بابایی که از بچگی هم برام مادر بوده هم پدر من الآن یه دختر بیست ساله تک و تنها تو این جامعه پر از گرگ و جادوگر و…. چه کار می تونم بکنم.
دوباره صدای قار و قور شکمم بلند شد. راه افتادم سمت آشپزخونه در یخچال رو باز کردم که آه از نهادم بلند شد. یخچال پر بود از خالی. بعله وقتی دو ماه می خوری و می خوابی انتظار داری یخچال پر بمونه . باید برم یه چیزی بخرم .
رفتم تو اتاقم روسریم رو برداشتم و مدل یونانی بستمش شنل مشکیم رو که تا روی زانوم بود پوشیدم یه شلوار دم پا مشکی هم پام کردم . کیفم رو برداشتم و بدون آرایش از خونه زدم بیرون.
وا چرا اینجا هیچ کس نی . ولش کن این چیزا به من چه ربطی داره وارد سوپری که شدم فروشنده با چشم های گرد نگاهم کرد . وا این چرا همچینیه .
ـ نیم کیلو تخم مرغ لطفاً
فروشنده : بـ …بـ…. بله …. بفـ …بفر ….بفرمایید.
گرفتم پولشو دادم و اومدم بیرون . ولی این چرا همچین کرد . چرا اینقدر ترسید ؟
همون موقع سه تا پسر با یه لبخند خیلی چندش جلوم ضاهر شدند.
بهشون نگاه کردم چشماشون سرخ بود و این یعنی اصلاً نیت خوبی نداشتند.
این رمان به صورت اختصاصی انجمن رمان ۹۸ در حال تایپ است. برای خواندن این رمان و دیگر آثار این نویسنده به انجمن رمان ۹۸ بپیوندید.
برای نشر آثار خود و یا حمایت از نویسنده روی لینک زیر کلیک کنید:
رمان های پیشنهادی رمان کریستال ها:
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
عالی بود
ممنون مدیر عزیز خسته نباشی
چرا وقتی من میخوام ثبت نام کنم قبول نمی کنه و این ک من رمان رو تا پست ۳۶ خوندم و برای ادامش میگه ک باید ثبت نام کنم و من الان نمی دونم چ کار کنم چون وقتی ک میخوام ثبت نام کنم قبول نمیکنه ملیسا خانوم
برای خواندن ادامه باید عضو بشید! عضویت خیلی ساده هست و اموزشش هست. درست فرم رو پر کنید و از امکانات ویژه بعد از عضویت انجمن استفاده کنید
من چجوری این رمان رو دانلود کنم میشه بگین لطفا من عصو هم هستم
رمان تازه تمام شده و اختصاصی انجمنه
شما یا باید عضو انجمن بشید و یا صبر کنید تا ویرایش شه و لینکش قرار داده بشه
چرا نمیشه ثبت نام کنیم فرم و پر میکنم ارور میده
دقیقا چه اروری بهتون میده؟ احتمالا ایمیل یا تاریخ تولدتون رو اشتباه زدید! تاریخ تولد به میلادی باشه
سلام خسته نباشید من این رمان رو نصفه خوندم و واقعا رمان جذابی بود ولی الان میخوام ادامه رو بخونم میگه دسترسی نداری باید چیکار کنم ممنون میشم جواب بدید
چرا میخوام رمان رو دانلود کنم میگه شما دسترسی لازم را ندارید؟
لطفا جواب بدین.
عضو انجمن بشید.
https://forum.roman98.com/register
سلامدببخشید چرا دانلود نمیشه
رمان تازه تمام شده و اختصاصی انجمنه
شما یا باید عضو انجمن بشید و یا صبر کنید تا ویرایش شه و لینکش قرار داده بشه
عالیه خوندمش
دست نویسندش درد نکنه
توصیه میکنم اگه نخوندین حتما بخونیدش
عالیه خوندمش
دست نویسندش درد نکنه
توصیه میکنم اگه نخوندین حتما بخونیدش❤❤
عالیه خوندمش، دست نویسندش درد نکنه. توصیه میکنم اگه نخوندین حتما بخونیدش❤❤
عالی
خسته نباشید
سلام خسته نباشید رمانتون خوب بود ولی موضوعش با رمان دلتورا خیلی شبیه به همن حتی معماهای توی داستانتون هم با اون یکی بود .اول داستانتون هم یه جوری شروع شده بود و مطالب پیوستگی لازم رو نداشتند..
با یازده تا چوب NINE نوشته میشه…
سلام
رمان دلتورا رو نخوندم اما معماش رو از یه جایی استفاده کردم
ممنون بابت نظرت سعی می کنم از این به بعد نکاتی که گفتید رو لحاظ کنم ؛)
واییییییییییییی بلاخره رمان کامل شد حالا با خیال راحت میخونمش
چند تا پارتشو آنلاین خوندم قلمت عالیییی بود مهلا