رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود رمان پسر تهرونی، دختر کرمونی
۴.۱/۵ - (۵۴ امتیاز)

دانلود رمان عاشقانه و طنز پسر تهرونی، دختر کرمونی

⭐️ دانلود رمان پسر تهرونی، دختر کرمونی

⭐️خلاصه رمان پسر تهرونی، دختر کرمونی:

 سام و خونوادش به دلیل مشکلاتی راهی کرمان میشن خونه پدربزرگه سام ، خانواده ۴نفره ای برای تنها نبودن و کمک حاله مادر بزرگ و پدر بزرگه سام خونه آنها زندگی میکردند و دختری زیبا روی و زیبا خویی دارند و طی اتفاقاتی این دو نفر مجبور میشن…

⭐️ قسمت‌هایی از این رمان:

ژاکتش رو از روی مبل برداشت و تنش کرد که مامانجون گفت : کجا ؟
منم بلند شدم و کاپشنم رو پوشیدم و گفتم : سرمه سرش درد میکنه و نمیتونه بشینه
مامان : باشه برید … سرمه جان مراقب خودت باش ، برو تو اتاق سام روی تخت بخواب و یه وقت روی زمین نخوابیاسرمه چیزی نگفت و من جواب مامان رو دادم و گفتم :
چشمرومو به طرف دایی و سحر کردم و گفتم : خیلی ممنون باعث زحمت شدیم
دایی خندید و زد رو شونم و گفت :
چه لفظ قلمم حرف میزنه زنت روت اثر گذاشته هاخندیدم و خدافظی از جمع کردیم و اومدیم بیرون و دکمه آسانسور رو زدم و منتظر شدیم ، سرمه سرشو به ستون کنار در آسانسور تکیه داد و چشماشو بست و منم با پای راستم روی زمین ضربه میزدم و به پایین در چشم دوخته بودم …….
آسانسور رسید و سرمه چشماشو باز کرد و تکیش رو از دیوار گرفت و در رو باز کرد و رفت و تو و منم بعد از سرمه رفتم و دکمه هم کف رو فشردم و آسانسور بعد از چند ثانیه حرکت کرد …….
با صدای خانمی که طبقه رو اعلام میکرد از آسانسور پیاده شدیم و از پارکینگشون خارج شدیم ، درا رو باز کردم و سوار شدیم….. سرمه سرش رو به پشت صندلی تکیه داد و چشماش رو بست …
ماشینو روشن کردم و مسیر رو دیگه یاد گرفته بودم و از سرمه کمک نگرفتم ……
بازم سکوت نفرت انگیز بر گشت رادیو رو روشن کردم و روی رادیو ورزش متوقفش کردم و صداشو کم کردم و به گزارش کشتی فرنگی گوش دادمداشتم صداش رو که قطع و وصل میشد رو تنظیم میکردم که چیزی روی شونم قرار گرفت ، سرم رو به طرف شونم چرخوندم و نگاه کردم که سر سرمه افتاده بود روی شونم ، نگاهمو به خیابون دادم و شونمو یکم بالا دادم و گفتم : سرمه ؟
چشماشو یکم باز کرد که من گفتم : بلند شو دیگه الان تصادف میکنم …
سرمه ؟ هنوز خوابی ؟این بار صاف نشست و گفت : ببخشید خواب رفتم …
من وقتی سر دردم خوابم سنگین میشهسرمو تکون دادم و پشت چراغ قرمز وایستادم و سرمه سرشو به شیشه تکیه داد و به بیرون نگاه میکرد …
تو حس بود که یهو یه پسر بچه سیاه پرید کنار در رو زبونشو در آورد و سرمه هم جیغی کشید و از در فاصله گرفت و پسر بچه زد زیر خنده و منم خندیدم و سرمه هم داشت زیر لب به پسره فحش میداد ؛ پسره ماشین رو دور زد و کنار در من قرار گرفت و به شیشه زدمن شیشه رو پایین کشیدم و
گفتم : چیه ؟پسره : آقا من که خندوندمت و شادت کردم یه آدامس از من بخر خواهش:۴۴تومن بهش دادم و
گفتم : یه آدامس بده بهم و در ضمن این کارا ام با بزرگ تر از خودشون زشته_خب من از صبح نخندیده بودم و گفتم هم من شاد شم هم شماخندیدم و
گفتم : برو وروجک بروپسره خدافظی گفت و رفت سراغ ماشین بعدی و به ماشین بعدی هم آدامس فروخت

⭐️ مطالب پیشنهادی برای رمان پسر تهرونی، دختر کرمونی ؛ 

رمان انتهای درد | Fatemeh Deris کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان مرغوا | ❄️Asal کاربر انجمن رمان ۹۸

داستان کوتاه نفسی از جنس سکوت | هستی بابایی

ترجمه زلیگ | ~ROYA~

 

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان پسر تهرونی، دختر کرمونی چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com


مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما 

  • اشتراک گذاری
خلاصه اثر

 سام و خونوادش به دلیل مشکلاتی راهی کرمان میشن خونه پدربزرگه سام ، خانواده 4نفره ای برای تنها نبودن و کمک حاله مادر بزرگ و پدر بزرگه سام خونه آنها زندگی میکردند و دختری زیبا روی و زیبا خویی دارند و طی اتفاقاتی این دو نفر مجبور میشن...

مشخصات اثر
  • نام اثر
    پسر تهرونی، دختر کرمونی
  • ژانر
    عاشقانه، طنز
  • نویسنده
    خانم طلا
  • طراح کاور
    YeGaNeH
  • حجم
    213
  • منبع تایپ
    نودهشتیا
لینک های دانلود
کامنت ها
  • ASaLi_Nh8ay
    ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | ۱۹:۰۷

    خوب بود. خسته نباشید.

  • Hannaneh mirbagheri
    ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ | ۲۲:۱۷

    خسته نباشی عزیزم

  • فاطمه قاسمی
    ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ | ۰۹:۲۷

    خسته نباشید:)

  • Elnaz
    ۱۱ تیر ۱۴۰۰ | ۲۱:۰۵

    خسته نباشید

  • NAZI_KH
    ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۹:۱۵

    عالی
    خسته نباشید

  • SONIA_K
    ۲۴ آبان ۱۴۰۰ | ۱۵:۳۳

    خسته نباشی

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • MaRjAnبی‌صبرانه منتظر سهش می‌مونم آنیتا جان:)♡...
  • MaRjAnقلمتون مانا:)...
  • MaRjAnعالی بود*-*...
  • MaRjAnخسته نباشی جانم🌺...
  • MaRjAnمثل همیشه عالی^^ قلمت مانا نوشین عزیزم🌺...
  • MaRjAnخسته نباشید🌺...
  • MaRjAnقشنگ بود^^...
  • MaRjAnخیلیی قشنگ بودد خسته نباشیی🌺...
  • MaRjAnخسته نباشید عزیز؛ قلمتون مانا🌺...
  • MaRjAnخسته نباشی عزیزم^^...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 127 نوشته
  • 0 محصول
  • 1095 کامنت
  • 426 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.