دانلود رمان بازگشتی برای پایان جلد دوم رمان لیانا
خلاصه:
رویاهای ترسناکش به واقعیت میپیوندند.
دلیل آن یک اشتباه و گذشتهای تاریک است.
اشتباهی که موجب تباهی سرزمین، برگزیدگی و بازگشت او شد.
بازگشتی برای نجات سرزمین و مردمی که روزی توسط لیانا و بهخاطر فداکاریهایش، نجات پیدا کرده بودند.
این کتاب جلد دوم سه گانه لیانا است.
جلد اول رمان لیانا ، جلد دوم رمان بازگشتی برای پایان و جلد سوم جدال نهایی است.
این کتاب ها توسط نویسنده رمان ۹۸ در انجمن رمان ۹۸ نوشته شده است!
قسمت هایی از رمان:
در یک جنگل تاریک و ترسناک میدوید؛ بی آنکه خبری از مقصدش داشته باشد.
قلبش تندتند زده و دستهایش کاملا یخ کرده بودند. زمانی که کنار یک درخت بزرگ و کهنسال ایستاد تا نفسی تازه کند، خیلی زود حضور افراد دیگری را نیز در اطرافش احساس کرد.
صدای نفسهای کشدارشان به گوش میرسید؛ اما در آن تاریکی چیزی دیده نمیشد.
تردیدی نداشت که هنوز یک جایی در همان اطراف ایستاده و به او نگاه میکنند.
به محض آنکه حالش کمی بهتر شد، شروع به دویدن کرد.
هنوز چند قدم بیشتر ندویده بود که فضای اطرافش کاملا تغییر کرد.
اینبار در یک کلبهی چوبی ایستاده بود. صدای ناله و شیون به گوش میرسید.
یک زن کنج اتاق نشسته بود و یک مشت پارچه را در حصار دستانشش میفشرد.
چند قدم جلوتر رفت تا محتویات درون پارچه را ببیند.
اما در کمال حیرت بار دیگر خود را در همان جنگل آشنای همیشگی پیدا کرد.
به محض واردشدن، نگاهش به آن طرف جنگل افتاد.
با دهانی نیمهباز به مادرش که در فاصلهی دوری از او میدوید، خیره شد.
شور و اشتیاقی وصفنشدنی تمام وجودش را دربرگرفت و درست در همان مسیر شروع به دویدن کرد.
وقتی به مادرش رسید، پشتش به او بوده و به نقطهی نامعلومی زل زده بود.
چند قدمی به جلو رفت و دستهایش را بر روی شانههایش گذاشت؛ اما مادرش هیچ حرکتی نکرد.
به طور ناگهانی چشمش به منبع نوری افتاد که درست در مقابلش بود.
بندهای طلایی-که شباهت بسیاری به ریشههای یک درخت داشتند- مرتب پیچ و تاب میخوردند و به یکدیگر میپیچیدند.
درست در همان هنگام صدای لرزان مادرش را شنید که گفت:
– نترس دخترم، نمیذارم بهت آسیبی بزنن. لیانا مطمئن بود که این تنها راهه، پس حتما تنها راهه!
با تعجب به مادرش نگاه کرد، نمیتوانست معنی حرفهایش را بفهمد.
اما قبل از آنکه بتواند سوالی بپرسد، چشمش به همان افراد شنلپوشی افتاد که دقایقی قبل در قسمت دیگری از رویایش به دنبالش بودند.
اما ظاهرا اینبار تنها هدفشان مادرش بود. با فکر به آن موضوع با نگرانی به او نگاه کرد.
درک نمیکرد که اکنون چرا ایستاده و به آن ریشههای اعصاب خرد کن نگاه میکند.
اما اگر تا چند ثانیهی دیگر حرکت نمیکرد، دست آن افراد شنلپوش به او میرسید.
ثانیهای بعد همانطور شد که فکرش را میکرد.
آن افراد جلوتر آمده و آستینهای بلندشان را به سمت مادرش نشانه رفتند.
با دیدن آن صحنه، توانش را به کلی از دست داد.
زیر آن آستینها خبری از دست نبود.
گویی تنها روحشان آن شنل بزرگ و سیاهرنگ را به حرکت وا میداشت.
وقتی صدای جیغ مادرش بلند شد، او نیز جیغ بلندی کشیده و همان لحظه دستی نامرئی او را از عالم رویا بیرون کشیده شد…
دانلود رمان های پیشنهادی رمان بازگشتی برای پایان جلد دوم رمان لیانا:
رمان جدال نهایی( جلد پایانی رمان لیانا) | Zahra Bagheri کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان نفرین (جلد اول) | zahra bagheri نویسنده انجمن رمان ۹۸
دانلود رمان لیانا ویژه رمان ۹۸
دانلود رمان خیزش تاریکی (شکارچی)
نظر شما در مورد این رمان چه بود؟
لطفاً نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
خیلی خوب بود?
خیلی خوبه، مرسی از نویسنده