رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود رمان بوژنه
به این کتاب امتیاز دهید

دانلود رمان بوژنه

⭐️ دانلود رمان بوژنه

 

⭐️خلاصه رمان بوژنه:

زخم می‌زنی و نمی‌دانی ثبات جهانت لبخند کودکانه‌ی من است. به بندم می‌کشی و خودت از نفس‌کشیدن می‌ایستی. وجودت را از چشمان عصیانگرم دریغ می‌کنی؛ اما نمی‌دانی این تو بودی که از آغاز دیدارمان آتش به مخمل این جان لطیف زدی.
نگاهت را دریغ، خنده‌هایت را پنهان، دوری‌ات را مجاز و من عاجز از ترس تو و اطرافیانم؛ همان اطرافیانی که پیوند یک خانواده را گسستند. من مادرم نیستم، من افرا هستم. من موهایم رد جادو دارد،
خامت می‌کنم، خواهی دید.

 

این رمان اختصاصی انجمن رمان ۹۸ تایپ شده و هرگونه کپی برداری، پیگرد جدی به همراه دارد!

 

⭐️ قسمتی از رمان:

قدم‌هایم متزلزل بود. از افکارم بی‌‌اندازه ابا داشتم. جلوتر رفتم. شیشه بخار گرفته و فرد درون ماشین که گویی دایی است دیده نمی‌شد. من جان سرد، با لرزش دست‌هایم دو تقه به شیشه کوبیدم. دق‌دق می‌لرزیدم و آب از بینی‌ام سرازیر می‌شد. در ماشین باز شد. موجی از گرما و عطری گرم پذیرای دل آب تکان خورده‌ام شد. جا گرفتم. برگشتم و به عادت این دو بار تکیه به در ماشین زدم.
– سلام. خوب هستید دایی‌جان؟
پالتوی فوترش از او فردی بسیار مرموز ساخته بود. کسی که با وجود مریم نمی‌توانستم رفتارهایش را حلاجی کنم. عمیق و گیرا نگاه پراحساسی انداخته و ماشین را روشن کرد.
– سلام، چه عجب تونستی از دست دوستت نجات پیدا کنی.
از مریم و مخصوصاً دلربا خوشش نمی‌آمد. حجم ترافیک در این شب سرد سنگین بود؛ حتی نمی‌دانستم کجا می‌رود فقط می‌فهمیدم زمانم محدود است. دست‌هایم را در هم لول کرده و حسرت شکلات‌های مغزدار روی داشبورد را کردم. صورتم از سوز و سرمای هوا گل انداخته بود. ساکت بود و این دلیلی بر معذب‌بودنم شد. زیرچشمی می‌پاییدمش اما نه مثل زنان چشم‌دریده.
– نمی‌خواید چیزی بگید؟ زمان کمی دارم.
سطح منطقه‌ای که داخل خیابانش پیچید مدرن‌تر و بالاتر بود. اخمی به دور از عصبانیت بر چهره نشاند و گفت:
– از مادرت می‌ترسی؟
حرفش سنگی شد و شیشه‌ی نازک لبخندم را شکاند. شکافی عظیم ذهنم را درید و هجوم کلمات طغیانگر ابروهای پهنم را به هم تاب داد. مادری که سال‌ها بزرگم کرده و همیشه می‌گفت تربیت بچه از زاییدنش سخت‌تر است و به اندازه و نه در حد لوس‌شدن محبت کرایه‌ی روزهایم می‌داد و ترس؟
– نه! احترام‌گذاشتن به اعتماد همدیگه به ترس معنا نمی‌شه، جزئی از وفاداری طرفینه.
ابرو از هم باز کرد و بعد یک لنگش را بالا انداخت، لبانش کمی کش خوردند.
– زبون تیزی داری از پس خودت بر میای.
او هنوز منِ آب از سرش گذشته و دریده را نشناخته بود. منی که با نازگل دمخور بودم. هوای شهر تأثیر نامطلوبی روی شیطنت‌های گاه‌وبی‌گاهم می‌انداخت و از من دختری توسری‌خور و مظلوم نمایان می‌کرد.
رو‌به‌روی آپارتمانی ایستاد. توقع یک خانه‌ی ویلایی را داشتم نه این‌همه بی‌آلایشی. حیف که عزمم را جزم کردم وگرنه پای دویدن خوبی داشتم. به‌سمتم رو کرد، نگاهی به ساعت استیلش انداخته و گفت:
– درست به موقع. آماده‌ای؟

 

⭐️رمان‌های پیشنهادی:

رمان دل‌کاو
رمان زادگاه

رمان یوتوپیا
رمان چتر سیاهی

 

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان بوژنه چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

 

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com

 


 

مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه اثر

زخم می‌زنی و نمی‌دانی ثبات جهانت لبخند کودکانه‌ی من است. به بندم می‌کشی و خودت از نفس‌کشیدن می‌ایستی. وجودت را از چشمان عصیانگرم دریغ می‌کنی؛ اما نمی‌دانی این تو بودی که از آغاز دیدارمان آتش به مخمل این جان لطیف زدی. نگاهت را دریغ، خنده‌هایت را پنهان، دوری‌ات را مجاز و من عاجز از ترس تو و اطرافیانم؛ همان اطرافیانی که پیوند یک خانواده را گسستند. من مادرم نیستم، من افرا هستم. من موهایم رد جادو دارد، خامت می‌کنم، خواهی دید.

مشخصات اثر
  • نام اثر
    بوژنه
  • ژانر
    عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    مهلا باقری
  • ویراستار
    _mah_
  • کپیست
    Saghar
  • طراح کاور
    ~Bright~
  • صفحات
    168
  • حجم
    2.48
  • منبع تایپ
    انجمن رمان 98
لینک های دانلود
کامنت ها
  • ~MobinA~
    ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ | ۱۶:۵۲

    کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • ~MobinA~خسته نباشی گلم💜 شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️...
  • ~MobinA~بسیار گوش‌نواز بود خسته نباشید💙...
  • ~MobinA~بسیار دلنشین و زیبا💕...
  • ~MobinA~کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡...
  • ~MobinA~عالی بود قلمتون مانا💫💛...
  • ~MobinA~احسنت خسته نباشید👏🏻...
  • ~MobinA~خسته نباشی عزیزم کارت عالی بود💚👌...
  • Fatemehعالی و زیبا...
  • Fatemehدر یک کلمه، فوق‌العاده‌ست. من که زیاد از دلنوشته خوشم نمیومد، جذب قلمش شدم....
  • MaRjAnقلمتون مانا🌱...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 163 نوشته
  • 0 محصول
  • 1201 کامنت
  • 531 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.