دانلود رمان عاشقانه یک اس ام اس
✳ دانلود رمان یک اس ام اس
✳ خلاصه رمان یک اس ام اس:
سوگند دانشجوی سال سوم رشته ی کامپیوتره تو یکی از شهرهای شمال.
یه دختر شیطون و شر که با همه ی شیطنت و شادی همیشگی که داره دلش از زندگیش پره. همه چیز از یهsms اشتباهی شروع میشهکه باعث آشنایی سوگند و مهران فرستندهsms میشه.
زندگی عجیب مهران و تنهایش و روحیه داغون مهران در ابتدا باعث بوجود اومدن یه احساس مسولیت برای سوگند میشه و وقتی میفهمه مهران تا حالا چند بار دست به خودکشی زده ولی موفق نشده
و باز هم می خواد کارش و تکرار کنه مصمم میشهکه به هر طریقی مهران و به زندگی و آینده امیدوار کنه. اما مهران با اصرار از سوگند می خواد که همه چیز حتی اون و فراموش کنه و
برای راضی کردن سوگند دلیلش و میگه که باعث میشه دنیا رو سر سوگند خراب بشه.
✳ قسمتهایی از این رمان:
با لبخند بهم نگاه میکرد. با همون خنده ی توی صداش گفت:
-خانم آریا کجا می رفتید با این عجله که حتی به جلوتونم نگاه نمی کردید؟ ب
ا شرمندگی گفتم:
-ببخشید استاد. واقعاً شرمنده. اصلاً ندیدمتون. ببخشید.
داشتم از خجالت آب می شدم. اما استاد انگاری خوششم اومده بود . با لبخند و یه نگاه مهربون نگام می کرد.
استاد:
-بله کاملاً پیداست که حواستون نبود وگرنه من آدمی نیستم که دیده نشم.
با استفهام و تعجب نگاهی به استاد کردم که یعنی منظورت چیه؟ استاد یه اشاره به خودش کرد و گفت:
-طبیعتاً هیچ کس نمی تونه یه همچین قد و قواره ای رو ندیده بگیره.
راست می گفت. آخه کی غیر از من خنگ اون قد بلند و اون هیکلو نمی دید جز من کور؟ من: شرمنده استاد. معذرت می خوام. استاد لبخندی زد و گفت:
-بی خیال نمی خواد خودتون رو ناراحت کنید. اصلاً مهم نیست. خوب بفرمائید به کارتون برسید ظاهراً عجله دارید. خداحافظ. راستی مراقب باشید.
اینو گفت و همون جور که می خندید رفت. منم سر جام وایساده بودمو از پشت رفتنش رو نگاه می کردم. یهو دیدم مهسا و مریم و روجا سه تایی ریختن روسرمو هی میگفتن:
-چی گفت؟ چی گفت؟
هولشون دادم کنار و گفتم:
-اه… ولم کنید… کی چی گفت؟
روجا:
-استاد چی میگفت؟ دعوات کرد؟
مریم:
-نه بابا دعوا چیه مگه ندیدی داشت میخندید.
مهسا:
-ما دیدیم در حال غرغر کردن رفتی تو شکم استاد. خیلی صحنه ی جالبی بود.اگه یکی نمی دونست میگفت استاد بغلت کرده.
من:
-اه خفه شید شماهام. تا یه چیزی میبینن سوژه میکنن.
مهسا:
-کاش من اونجوری رفته بودم تو شکمش.
من:
-مهسا ساکت میشی یا نه؟ چی شده. خانم والاها از جاشون بلند شدند؟ شماها که سیل میومد از جاتون تکون نمی خوردید؟ حالا که پا شدید بیاید همه با هم بریم انتشارات.
مریم:
-گفتم همون جا بشینم به خودم زحمت بلند شدن ندما. اه… خلاصه زوری زوری همه رو با خودم بردم دم انتشارات و یه ::ً بعد تونستیم بعد کلی چونه زدن برگه هامون رو فتو کنیم.
امتحانای ترم نزدیک شده بود و همه ی بچه ها استرس داشتن چون هم باید درسهای ترمشون رو می خوندن و برای امتحانای ترم آماده میشدن و هم چند روز بعد از تموم شدن امتحانا کنکور ارشد برای تمام رشته هاشروع میشد. همه ی بچه ها کلافه بودن.
واقعاً سر در گمی چیز بدیه.برای امتحانا یه هفته فورجه داشتم اما چه هفته ای. من خودم به شخصه وقتی استرسم زیاد میشه گیج می زنم و نمی دونم چی کار باید بکنم.
یکم از امتحان میخوندم یکم جزوه هایی که برای کنکور بود. بیشتر وقتم هم صرف ناله کردن بود که «وای خدا چی کار کنم.»
همش خودمو نفرین میکردم که چرا زودتر درس خوندنو شروع نکردم. اما واقعاً کارها پیش نمی رفت. بیشتر از هزار بار به خودم قول داده بودم که درسها رو بخونم اما همین که میرفتم سر کتاب و جزوه …..
➹ مطالب پیشنهادی برای رمان یک اس ام اس؛
➹ نظر شما در مورد دانلود رمان یک اس ام اس چیست؟
نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.
در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com
سوگند دانشجوی سال سوم رشته ی کامپیوتره تو یکی از شهرهای شمال.
یه دختر شیطون و شر که با همه ی شیطنت و شادی همیشگی که داره دلش از زندگیش پره. همه چیز از یهsms اشتباهی شروع میشهکه باعث آشنایی سوگند و مهران فرستندهsms میشه.
زندگی عجیب مهران و تنهایش و روحیه داغون مهران در ابتدا باعث بوجود اومدن یه احساس مسولیت برای سوگند میشه و وقتی میفهمه مهران تا حالا چند بار دست به خودکشی زده ولی موفق نشده
و باز هم می خواد کارش و تکرار کنه مصمم میشهکه به هر طریقی مهران و به زندگی و آینده امیدوار کنه. اما مهران با اصرار از سوگند می خواد که همه چیز حتی اون و فراموش کنه و
برای راضی کردن سوگند دلیلش و میگه که باعث میشه دنیا رو سر سوگند خراب بشه.
خیلی ریزه نوشته هاش
سلام
نوشته های کدوم بخش عزیزم؟
الکی میگه
خیلیم عالیه قشنگم🥺❤