زماني كه فكر ميكني همه چيز آرام است،
زماني كه آمادهاي براي شروع، تنها يك جرقه همه چيز را شعلهور ميكند.
نارون، همان کلاغ بد شگونی است که به خیالش هر فراز و نشیب زندگی را با قدمهایش بر هم میریزد
پست شدهایم! نگاهمان پر از ترحم است؛ اما دَم از دلسوزی میزنیم و تظاهر به همدردی میکنیم...
آیما دختریه که عذاب و سختی زیادی کشیده. اینا باعث شده تا از اجتماع دور بمونه. اون برای شاد کردن خانوادش هر کاری می کنه. این موجب تحول زندگیش می شه. و احساسات جدید او و عاشق شدن…
مریم دختری است که دیگر قبول کرده سرنوشت شومی دارد.
پدرش میخواهد او را به ازدواج مردی درآورد. مردی که شصت سالی از او بزرگ تر است؛ اما...