من ماهورام، ماهورای سپهری!
چرخش زندگی، این بار روی تلخش را نشان من و خواهرم میدهد؛
اما نمیداند که تقدیر، جایگاهش سکویی بالاتر از تمام تلخیهاست.
وقتی که برسم به تمام نشدنهایی که روزی آرزویشان را داشتم،
دستانم را بالا میبرم و ماه را در آ*غو*ش میگیرم؛ او تماماً برای من است!
زماني كه فكر ميكني همه چيز آرام است،
زماني كه آمادهاي براي شروع، تنها يك جرقه همه چيز را شعلهور ميكند.
نارون، همان کلاغ بد شگونی است که به خیالش هر فراز و نشیب زندگی را با قدمهایش بر هم میریزد
داستان این رمان عاشقانه در مورد زندگی دو تا دختر به اسم شیدا و آنژلاست.
شیدا در گذشته یه اتفاقی براش افتاده که باعث شده از عشقش جدا بشه؛
الان اما آنژلا عاشق استادش میشه و...
"اختصاصی انجمن رمان 98"
روبی پس از جمع کردن ارتشی متحد،
به جنگ با نارسیسا میرود
تا پایان دهنده ی نفرین هِدِس و آزادی مردم آدونیس شود.
او به قصد انتقام مرگ عزیزانش به پا می خیزد
تا برای همیشه سایه ی تاریکی را از سرزمین بردارد و...