و معنا تویی!
از الف تا ی...
تمامی حروف با تو معنا پبدا کرد.
آ، مثل آشق... از همانهایی که کلاهی که بر سر دلشان رفته را نمیتوانی برداری!
ی، مثل یار...
یار دل را چه نشان به نشانی؟!
ی، مثل یاد!
یادت مرا فراموش... ی، مثل ی!
روبی پس از جمع کردن ارتشی متحد،
به جنگ با نارسیسا میرود
تا پایان دهنده ی نفرین هِدِس و آزادی مردم آدونیس شود.
او به قصد انتقام مرگ عزیزانش به پا می خیزد
تا برای همیشه سایه ی تاریکی را از سرزمین بردارد و...
رویاهای ترسناک به واقعیت میپیوندند.
تنها دلیل آن یک اشتباه و گذشتهای تاریک است.
اشتباهی که موجب تباهی سرزمین بازگشت او شد.
بازگشت شخصی که انتقام میخواهد. ملکه نارسیسا!
دستهایمان را میگویم که در هم قفل شده است.
دستهای من و محبوبترینم.چه زیباست!
لبخندهایمان را میگویم که از اعماق وجودمان ریشه میگیرد.
حقیقت این است؛ من عروس او شدم.
داستان در مورد دختری کره ای در دبیرستان است که
چگونگی تغییر مسیر زندگی، تغییر دید و نگاه او را
به دنیایی که در آن زندگی میکنیم، نشان میدهد.
مرداد را میگویم.
همان فصلی که زادههایش همیشه نقاب لبخند را بر چهره میزنند
تا مبادا انسانی از ناراحتیشان رنگ غم به خود بگیرد.
مرداد جان گِلهای از تو دارم!
آری از تو!
رمان طلوع در سرزمین خدایان، سرگذشت خواهرانی است که در زمان ایلامیها زندگیای در قلبهایشان بنا کرده بودند؛ اما انگار دنیا را آفریده اند تا با آدمی مچ بیاندازد! حملات آشوریان خسارات زیادی بر تمدن ایلام زد و در آخر هم شاه رگ ایلام را نشانه رفت؛ و در این میان چه تپشها که قطع نشد!
آیما دختریه که عذاب و سختی زیادی کشیده. اینا باعث شده تا از اجتماع دور بمونه. اون برای شاد کردن خانوادش هر کاری می کنه. این موجب تحول زندگیش می شه. و احساسات جدید او و عاشق شدن…
مریم دختری است که دیگر قبول کرده سرنوشت شومی دارد.
پدرش میخواهد او را به ازدواج مردی درآورد. مردی که شصت سالی از او بزرگ تر است؛ اما...