این، داستان افرادیست که وارد بازی بد و خطرناکی شدهاند.
شاید ناخواسته، شاید با تصمیم غیرمنطقی؛ اما خطا کردند و وارد بازی اشتباهی شدند.
بازیای که پایانی ندارد؛ مگر آنکه خود بازکنان، آن را به اتمام برسانند با احساس خود.
گاهی باید با احساس تصمیم گرفت؛ چرا که احساس است که تمام بدیها را نابود و خوبیها را به قلب میبخشد.
احساسی که از جنس حربه است؛
حربهی احساس!
مرد جوانی به نام افشین که به تازگی همسر خود را از دست داده و مأیوس درگیر اتفاقات زندگی شده که در این بین ممکن است ماجرایی برایش پیش بیاید تا زندگیاش را دستمایه تحول قرار دهد. امّا کدام اتفاق میتواند او را به راه تسکین غمهایش برساند؟ آیا افشین قادر خواهد بود سر و سامانی به اوضاع آشفتهٔ خود بدهد؟
داستان زندگی دختری است که در محل کارش عاشق میشود؛ ولی عشقش ترکش میکند و ضربۀ سنگینی میخورد بطوریکه از کارش استفعا میدهد.فریبا در یک تصادف حافظهاش را از دست میدهد و تمام خاطراتش را از یاد میبرد. پدر و مادرش در تلاش هستند که او هیچ چیز به یاد نیاورد. ولی کم کم بعضی مسائل را متوجه میشود. در پایان داستان فریبا عشقش را پیدا میکند و به سوی خوشبختی قدم میگذارد.
فکر میکردم که میتوانم تا ابد با کوله رنگورورفتهام قدم بزنم و به هیچ چیز فکر نکنماز شعر و شاعری و عشق و عاشقی گریزان بودمولی هنگامی که نسیم تو از شرق وزیدن گرفت، نفهمیدم چگونه راهم را سوی تو کج کردم!
سیارهای گرد که در مرکزش حرارتی سرخ برافراشته بود. در افسانهها میگویند حرارتش غیرقابلِ کنترل بود و وسعتش وصفناپذیر! میگویند اهالی سیاره برای کم کردن این حرارت افولناپذیر، دست به دامان اهورای بزرگ شدند و او تنها یک راه پیشنهاد داد. خارج کردن حرارت با مادهای ناشناخته و مرموز. در افسانه آمده است این کار بسیار خطرناک بود و خارج از خطرات موجود، این ماده در اذهان عمومی هنوز ناشناخته و مقهور بود؛ طوری که در سنن قدیمی اهالی از این ماده دوری میکردند و آن را منحوس و مایهی بدیمنی میدانستند و گاه برای دورکردن بلایا، با سوزاندن این ماده از اهورای بزرگ طلب بخشش میکردند. اما اهورای بزرگ، خارج از سنن، کاری خواسته بود و آن آغشته کردن دستهای بزرگان به این ماده بود. اهالی برای بررسی وسعت این مشکل به نزد بزرگان سیاره رفتند. آنجا مردی بود به نام رکابد؛ وی مردی مؤمن و اهل عبادت بود و روزی نبود که نزد اهورا به ستایش برنخاسته باشد. رکابد در نزد اهالی به بالاترین درجه اعتماد رسیده بود و وقتی رکابد حرف میزد، اهالی سند را امضاشده مهر میکردند و آن روز رکابد گفت :
- فردا بالای کوه میرویم و آن را آزاد میکنیم،. این ماده تنها راه نجات ماست . و آن ماده نامی نداشت جز
«سیتا»!
داستانی از چهار دوست و یا شاید چهار دشمن!چهار نفر که سرنوشتشان بههم وابستهاست و…دختری از تبار آتش و دختری از اجداد کنترل کنندگان آب، پسری به خاکی خیابان و پسری از جنس صاعقه!قصهای از چهار راز در وجود چهار الهه!شاید دگر وقت پیدایش پنهانهاست...که میداند؟
هشتصد سال از فرستاده شدن او به زمین میگذرد؛
دائم مشغول از بین بردن موجوداتی است که بدون فرمان خداوند به زمین آمدهاند.
هنریجونز، زمانی که در آسمان، درحال انجام وظیفه بود، مرتکب گناهی بزرگ شد و خداوندیکتا، او را برای مجازات به زمین تبعید کرد، تا شاید توبه کند.
او دو راه بیشتر ندارد؛ یا طلب آمرزش کند و به آسمان برگردد یا تا آخرالزمان در زمین بماند و موجودات غیرارگانیک را به دنیای خودشان بازگرداند و درآخر، به جهنم پای بگذارد.
نگار وکیل دادگستری در جریان پرونده قتلی قرار میگیرد وناخواسته وکالت موکلش هومن اهرابی را میپذیرد.
در جریان ملاقات با موکل که همان قاتل میباشد متوجه میشود که هومن کسی نیست جز حسام دوست صمیمی ویار جدا نشدنی
نامزدش که چند سال پیش به طرز مشکوکی ناپدید شده!وحالا او در پی پیدا کردن ارش(نامزدش) وارد ماجرایی میشود که در نهایت...
غزل زن جوانی است که با پسر عمویش امیر ازدواج کرده و زندگی خوبی دارند. درست بعد از چهار سال مسیر زندگیشون عوض می شه و مدتی بعد با وارد شدن پسری به زندگی غزل، سرنوشت این سه، به هم گره می خوره و فراز و نشیب های رمان رو رقم می زنه.
نگاه در چشمان بیمارش می دوزم! بغض را قورت می دهم…اما..نه نمی شود..همی شه باریدن یعنی زن..زن یعنی همی شه باریدن!
اینجا هوا ابریست…آنجا را نمی دانم !اینجا نفس تنگ است..آنجا را نمی دانم !اینجا دنیایم اندازه *غ**و*شیست که یکبار هم لمسشان نکرده…اینجا…نجیبانه دور می شوم..نانجیبانه قلبم پا می کوبد!
اینجا زنی عاشقانه می بارد..اشتباه نکن…همه جا زنان می بارند…گاهی عاشقانه..گاهی عارفانه…گاهی گاهی زنان تنها می بارند…بی هیچ بهانه...
خانوادهی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمانهای نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه میدهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتابهای متنوع را برای همه سنین راحتتر کند و سرانهی مطالعه جامعه رارونق بخشد.
هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.