خلاصه کتاب:
چند سالی میگذرد و همچنان در خاطرم پررنگ، بالاخره رسیده بود. با شوق به استقبالش میرفتم؛ اما از من رو گرفته بود.
نمیگذاشت که چشمانش را ببینم؛ جوابم را نمیداد! گناهی مرتکب شده بودم که اینگونه سرد شده نگاهم میکرد؟
سرم را به زیر انداختم؛ خونهای زیر پایم را نگاه میکردم. ناباور نگاهم را بالا کشاندم.
چشمهایش غزلی را زمزمه میکردند... .
- نام کتاب: روجیار
- ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
- نویسنده: پولاریس
- صفحات: 401
خلاصه کتاب:
قبل از همه چیز من باید یه اعترافی بکنم ... از وقتی که به این بُعد اومدم همه چیز عوض شده ...دنیا
عجیبه ...هیچکس شکل اصلیه خودش نیست ...اون جایی که من بودم خون آشاما به شکل خون آشا م،گرگینه ها به شکل گرگینه ها و همه و همه شکل خودشون بودن ...تضاهر نمیکردن ...هیچوقت یه نفلیم به جادوگر بودن
تضاهر نمیکرد... وقتی که دروغ میگفتن معلوم بود چون طرز برخوردشون قابل تشخیص بود ...ولی اینجا همه ی موجودات در قالبی به نام انسان جا ساز شدن ...پنهان شدن ...طول میبره که بشناسیشو ن!دروغ رو راحت به زبون میارن و ...تضاهر به چیزی میکنن که نیستن ...! سرتونو به درد نمیارم!اسم من جیسون نیلسونه...و اینجام تا داستانمو براتون تعریف کنم ...میدونم ممکنه که مثل داستان های آلن ویک باش ه!ولی بهتون قول میدم که ههیچوقت همچین داستانی نه خوندین و نه شنیدین ... همه چیز از اونجایی شروع شد که من مردم!...
- نام کتاب: جهنم تاریک
- ژانر: فانتزی
- نویسنده: نیما حسنوند
- صفحات: 29
- 972 روز پيش
- ~Roya~
- 3,027 بازدید
- ۱۵ کامنت
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری است که در محل کارش عاشق میشود؛ ولی عشقش ترکش میکند و ضربۀ سنگینی میخورد بطوریکه از کارش استفعا میدهد.
فریبا در یک تصادف حافظهاش را از دست میدهد و تمام خاطراتش را از یاد میبرد. پدر و مادرش در تلاش هستند که او هیچ چیز به یاد نیاورد. ولی کم کم بعضی مسائل را متوجه میشود. در پایان داستان فریبا عشقش را پیدا میکند و به سوی خوشبختی قدم میگذارد.
- نام کتاب: پنجره ای رو به سوی خوشبختی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهرا خدام
- صفحات: 44
- 982 روز پيش
- ~Roya~
- 3,075 بازدید
- ۸ کامنت
خلاصه کتاب:
لبخندهایم نقابی است برای دورماندن از هرگونه توجه
توجههایی که گاه تنها برای فریب دادن، شکستن و سوءاستفاده از قلبِ خیلیخیلی کوچکم است
بارها بهخاطر توجههایی که به آن کردهاند، شکسته است
با لـبهایی متبسم بر رویش چنگی کشیدند
با غضبهایی که هیچگاه قابل فراموشی نیست، مورد سرزنش قرارش دادند
بزرگترها تِرمیناتورهای انساننمایی هستند که هر کدام بارها برندهی جایزه اسکار شدهاند
- نام کتاب: صدایت را نشنوم
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: ~حنانه حافظی~
- صفحات: 19
- 1017 روز پيش
- ~Roya~
- 1,025 بازدید
- ۱۲ کامنت
خلاصه کتاب:
شده ام مترسکی که عاشق کلاغ ها شدهست...
نمیتوانم باعث پراندن تو باشم ،
نمی شود کاری کنم که سر به این باغ نزنی...
مرا به زودی کشاورز می برد که بسوزاند.
آدم ها هم مثل ما مترسک ها،
وقتی عاشق می شوند به هیچ دردی نمی خورند دیگر.
باید بسوزند...فقط سوختن...
- نام کتاب: شروین دخت از بهر ط مینویسد
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: سناتور
- صفحات: 10
- 1121 روز پيش
- ~Roya~
- 1,656 بازدید
- ۲۸ کامنت
خلاصه کتاب:
داستان درمورد دختری به اسم پارمیداست که چند سال پیش از کشور فراری شد.
و حاال وقتشه برگرده تا...
برگرده تا خیلی چیزها رو عوض کنه...
برگرده و سر از رازهای خانوادهاش دربیاره! رازی که...
- نام کتاب: بازیگر عشق
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
- نویسنده: anita.a
- صفحات: 317
- 1125 روز پيش
- ~Roya~
- 4,276 بازدید
- ۱۷ کامنت
خلاصه کتاب:
سلام سردارِ آسمانی.
سلام مجاهد راه حق و خدا.
سلام اسطورهی کودکیهایم.
سلام قهرمان کودکان مظلوم و بیگنـ*ـاه.
چهل روز از نبود وجودت در هستی بیکران میگذرد؛ چهل روز میگذرد که سردار بیباک ایرانمان را به دستان خاک سپردهایم.
سردار، چه عاشقانه پرِ پرواز را به سوی عرش الهی گشودی و چه عاشقانه راهی خانهی ابدیات شدی!
چه مظلومانه تو را پرپر کردند و چه راحت تو را زیر علامتهای سؤال قرار دادند.
چه راحت وجودت را انکار کردند و تو را کوچک شمردند.
چه کردی با دلهای بیقرارمان، سردار؟
تو بودی که عشقت در وجود تکتک آدمها نفوذ کرده است و به عشق تو آمادهاند تا جان فدا کنند؟
با دلهایمان چه کردی که جان را فدای راهت میکنیم تا اهدافت را به ثمر برسانیم و سخت انتقامت را از دشمنان بگیریم؟
سردار دلها، خونت حقیقتی تلخ را برایمان آشکار کرد که در بیان و توصیفش عاجز هستیم.
- نام کتاب: سردار دلها
- ژانر: عاشقانه، ترسناک
- نویسنده: ASaLi_Nh8ay
- صفحات: 10
- 1161 روز پيش
- ~Roya~
- 623 بازدید
- ۵ کامنت
- 30 اردیبهشت 1400
- 20:20
- دانلود رمان, دانلود رمان اجتماعی, دانلود رمان تراژدی, دانلود رمان طنز, دانلود رمان عاشقانه, دانلود رمان کل کلی, دانلود رمان مافیایی, دانلود رمان مذهبی, دانلود رمان همخونه ای, دانلود کتاب, دانلود کتاب جدید, دل نوشته, ژانر عاشقانه, کتاب
خلاصه کتاب:
آتش عشقی که بی مهابا، قلب مادرشان را نشانه گرفته؛
یکی لبریز از خشم و انتقام، دیگری تنها مشتش را میفشارد، از درون فرو میریزد و دعوت به آرامش میکند. قلبهایشان به هم گره خورده؛
ولی خاکسترهای این عشق سوزان، جان دیگری را بازیچه قراره داده، تا فاجعهای دیگر رقم بزند؛
اما این بار او تسلیم نمیشود!
- نام کتاب: خاکستر شعله ور
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: M£R
- صفحات: 127
- 1163 روز پيش
- ~Roya~
- 3,903 بازدید
- ۱۱ کامنت
خلاصه کتاب:
درباره سرگذشت پیرمردی به نام زلیگ هست که با ندونم کاریهاش همه رو از خودش رنجونده . یکی از بهترین داستانهای آمریکاییه که در سال 1915 نوشته شده.
- نام کتاب: زلیگ
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: بنجامین روزنبلانت
- صفحات: 11
خلاصه کتاب:
آذر، دختر بد شانس روزگار، پس از پنج سال؛ از بند اسارت رها شده و پا به سرنوشت جدید خود میگذارد. سرنوشت تلخش او را محکوم به تنهایی اجباری میکند.
حال که آذر از بند آزاد شده است؛ به سختی به هر ریسمانی چنگ میزند تا بتواند خود را نجات دهد و تنها امیدش با رفتن مهرنوش از بین میرود. آذر داستان زندگی خود را از گذشته تا به حال حکایت میکند؛ قصهی عشقش به بنیامین، چگونگی حضور پررنگ مهرنوش در صفحه صفحههای زندگیاش و با آبانی همراه میشود که از او خواستههای بیحد و مرزی دارد.
- نام کتاب: رمان بی آبان دنیا بیابان میشود
- ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: DENIRA
- صفحات: 66
- 1189 روز پيش
- ~Roya~
- 2,017 بازدید
- ۳ کامنت