من ماهورام، ماهورای سپهری!
چرخش زندگی، این بار روی تلخش را نشان من و خواهرم میدهد؛
اما نمیداند که تقدیر، جایگاهش سکویی بالاتر از تمام تلخیهاست.
وقتی که برسم به تمام نشدنهایی که روزی آرزویشان را داشتم،
دستانم را بالا میبرم و ماه را در آ*غو*ش میگیرم؛ او تماماً برای من است!
نارون، همان کلاغ بد شگونی است که به خیالش هر فراز و نشیب زندگی را با قدمهایش بر هم میریزد
رویاهای ترسناک به واقعیت میپیوندند.
تنها دلیل آن یک اشتباه و گذشتهای تاریک است.
اشتباهی که موجب تباهی سرزمین بازگشت او شد.
بازگشت شخصی که انتقام میخواهد. ملکه نارسیسا!