خلاصه کتاب:
فکر میکردم که میتوانم تا ابد با کوله رنگورورفتهام قدم بزنم و به هیچ چیز فکر نکنم
از شعر و شاعری و عشق و عاشقی گریزان بودم
ولی هنگامی که نسیم تو از شرق وزیدن گرفت، نفهمیدم چگونه راهم را سوی تو کج کردم!
- نام کتاب: سفری به مقصد تو
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: Afsa
- صفحات: 21
- 1062 روز پيش
- ~Roya~
- 2,232 بازدید
- ۱۵ کامنت
خلاصه کتاب:
شده ام مترسکی که عاشق کلاغ ها شدهست...
نمیتوانم باعث پراندن تو باشم ،
نمی شود کاری کنم که سر به این باغ نزنی...
مرا به زودی کشاورز می برد که بسوزاند.
آدم ها هم مثل ما مترسک ها،
وقتی عاشق می شوند به هیچ دردی نمی خورند دیگر.
باید بسوزند...فقط سوختن...
- نام کتاب: شروین دخت از بهر ط مینویسد
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: سناتور
- صفحات: 10
- 1196 روز پيش
- ~Roya~
- 1,712 بازدید
- ۲۸ کامنت
خلاصه کتاب:
فاخته جان؛
آن روزها تو فاخته بودی و من کبوتر جلد پنجرهای که به سوی مهد تو گشوده میشد.
این عاشق عاطل و باطل، شب تا صبح و صبح تا شب را به امید دیدار آن دو گوی سیاه که شبسیاهش را به سحرگه امید گره میزد، کنار همان پنجره میگذراند.
آه! کلمات عاجزند از توصیف حس زیبای کنار رفتن پردهای که مرز بود میان چشمانمان!
- نام کتاب: فاخته مسکوت
- ژانر: تراژدی، عاشقانه
- نویسنده: yeganeh yami
- صفحات: 26
- 1244 روز پيش
- ~Roya~
- 584 بازدید
- ۳ کامنت
خلاصه کتاب:
من قلم به دست میگیرم و مینویسم
احساساتم را
اعتقاداتم را
حتی انحرافاتم را…
مینویسم برای تو
و شاید مهم باشد که تویی که میخواهم بخوانی حتی نگاهی به مُتونم میاندازی یا نه!
من مینویسم!
خواندنش را به دیده منت بپذیر!
- نام کتاب: می نویسم
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سامیار زاهد
- صفحات: 43
- 1260 روز پيش
- ~Roya~
- 620 بازدید
- ۵ کامنت
خلاصه کتاب:
خیس میخورد یادت، در ژرفای تاریکی...
میان انبوهی از نالههای باد و گریز آسمان از وحشت...
نیستی و نخواهی آمد، میدانم که نمیشود!
به کمک کشیده میشوم تا پرتاب به غم نشوم.
در دورترینها، شاید هم نزدیک به تویی که جز وهم هیچ نیستی.
- نام کتاب: اندکی هیچ
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: نوشین سلمانوندی
- صفحات: 37
- 1417 روز پيش
- Es_Shima
- 3,161 بازدید
- ۲ کامنت
خلاصه کتاب:
مشکی!
چرا قلب مشکی نیست؟
مگر نه اینکه قلب تمام احساسات را در خود دارد و مشکی هم تمام رنگ ها را؟
اصلا از نظر من جهان هم مشکی است!
- نام کتاب: مشکی مات
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: Yäs~
- 1538 روز پيش
- Es_Shima
- 35,674 بازدید
- ۱۲ کامنت
خلاصه کتاب:
پاییز در راه است !
پاییزی که میخواهم به خاطر تو در آن لبخند بزنم .
خزان امسال یک پارادوکس خواهد بود !
غم از دست دادن یک دوست و شادی برای تو .
این خزان تلخ و صعب خواهد بود، محبوبم !
مراقب باش
- نام کتاب: پاییز می آید
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: asali_nh8ay
- صفحات: 10
- 1602 روز پيش
- Es_Shima
- 8,822 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
پست شدهایم!
نگاهمان پر از ترحم است؛ اما دَم از دلسوزی میزنیم و تظاهر به همدردی میکنیم...
کاش از راه برسد،
آنی که قرار است بذر نیکی را در دلهایمان بکارد!
روزی میرسد که چرخ روزگار دست خوبان تاریخ میافتد.
البته خدا کند تا آن زمان،
خوبانی هنوز وجود داشته باشند...
- نام کتاب: دلِ من
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: asali_nh8ay
- صفحات: 11
- 1603 روز پيش
- Es_Shima
- 9,205 بازدید
- ۱ کامنت
خلاصه کتاب:
اعتراف میکنم شکست عاشقانهام را
شاید این شکست، برای پنهان شدن یا پنهان کردن است.
محبوبم، خوشحالم که نمیتوانم نقش آدمهای خوشبخت را بازی کنم.
سقف اعتماد ما تعمیری بود و مدام چکه میکرد...
زندگی ما پر شد از خالیهای بیشمار...
حقیقت این است: او یکی را جز من داشت...
- نام کتاب: او یکی جز من داشت
- ژانر: عاشقانه، تراژدی
- نویسنده: ASaLi_Nh8ay
- صفحات: 11
- 1607 روز پيش
- Es_Shima
- 6,184 بازدید
- ۰ کامنت
خلاصه کتاب:
آدمها میخندند اما هر کدام به یک دلیل!
به راستی دلیل خندههای من چیست؟
عمری است مدیون خندههایی هستم که نقاب شدهاند بر چهرهی رنگپریدهام.
سالهاست زندگیام گره خورده است به پارادوکسهایی که چون نمک بر روی زخمهایم میمانند.
- نام کتاب: درد و دلهای یک دلِ دیوانه
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: ASaLi_Nh8ay
- صفحات: 9
- 1609 روز پيش
- Es_Shima
- 2,246 بازدید
- ۰ کامنت