تمامی رمان های این سایت متعلق به رمان ۹۸ می باشد و هر گونه کپی برداری از آنها شرعا حرام است و پیگرد قانون دارد.
اینجا محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی می باشد.
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر کتاب هایتان به ما بپیوندید!
مردهها باهاش حرف میزنند و او آرزو میکند که خفه شوند.
ماری* همیشه متفاوت بود. او دوست داشت عادی باشد؛ اما میتوانست صدای ارواح را بشنود که این باعث
میشد، هرگز نتواند مانند دیگران باشد. سال سوم دبیرستانش را با امید تنها بودن شروع میکند؛ اما کیروش
اشر* که دانش آموز جدید است، به نظر میرسد به اینکه او یک دختر مطرود و منفور است، اهمیتی نمیدهد.
آنها شروع به وقت گذراندن با هم میکنند و همه چیز خوب پیش میرود، تا اینکه ماری به خانهی کیروش
میرود. خانه کیروش روح زده است؛ ولی نه توسط روحی به مهربانی کاسپر*؛ اما این فقط روح نیست که آن
شب را خراب میکند؛ بلکه آن افتخار متعلق به ویکی نلسون ملقب به هیکی* با تخته اویجا * قرضی و دوستان
پرفیس و افادهاش است. آنها ماری را خیلی عصبانی میکنند که او از آن روح برای ترساندن همهشان که
کیروش هم جزوشان بود، استفاده میکند. بعد از این اتفاق، کیروش به او میگوید از خانهاش بیرون برود و
ماری فکر میکند هر فرصتی که با کیروش داشته را از دست داده است؛ اما هنوز شبحی وجود دارد که مجبور
است آن را مهار کند؛ کسی که بد ذات، زننده و احتمالاً آدمکش است. ماری مجبور است از شر او خلاص شود؛
وگرنه ممکن است کیروش و خانوادهاش آسیب ببینند، یا بلایی بدتر بر سرشان بیاید .
✳ قسمتهایی از این ترجمه:
فصل یک: «سلام؛ من را تنها بگذار!»
صدای گامهای ماری در امتداد تالار ورودی قفسهها، طنین میانداخت. وقتی او از راهرو میگذشت، درها محکم
بسته میشدند. زمانیکه درها بسته شدند، بریدههایی از حرفشان را شنید.
-به سال تحصیلی جدید خوش اومدید؛ امیدوارم همگی تابستون خوبی رو گذرونده باشند. لطفاً به صفحه
شصتوچهار مراجعه کنید.
تا پنج دقیقهی پیش، او در یکی از آن کلاسهایی که خیلی خستهاش میکرد نشسته بود و اشکال پنج ضلعی در
جلد دفترچه فنریاش خط خطی میکرد؛ سپس سیستم صوتی PA صدای پارازیت ناهنجاری ایجاد کرد و صدای
تو دماغی خانم هیگینز*، ناظم مدرسه، در کلاس پیچید و ماری را برای رفتن به دفتر راهنما فراخواند. همه با
ناباوری به او خیره شدند؛ چون هیگینز تابهحال هیچکسی را با سیستم PA برای رفتن به دفتر راهنما، فرا
نخوانده بود، لااقل نه هیچ شخص عادیای را . وقتی او درِ مجموعه دفاتر مشاوران راهنما را باز کرد، با خشونت در را بهم کوبید و خانم هیگینز را ازجا پراند.
ماری با قدم رو از مقابل ناظم اخمو گذر کرد و به دفتر اقای لاندا* رفت. مشتش را بلند کرد؛ اما در قبل از
اینکه بتواند به آن ضربه بزند باز شد و او مشتش را یک وری روی مفصل رانش گذاشت.
– کی رو تو اولین روز این مدرسهی عجیب به دفتر راهنما صدا زدن؟
لبخند آقای لاندا وقتی که در را برای او بازتر میکرد، کم نشد .
– خوش اومدی، ماری .
مردهها باهاش حرف میزنند و او آرزو میکند که خفه شوند.
ماری* همیشه متفاوت بود. او دوست داشت عادی باشد؛ اما میتوانست صدای ارواح را بشنود که این باعث
میشد، هرگز نتواند مانند دیگران باشد...
تارنمای رمان 98 طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره میشود.
انجمن رمان ۹۸ محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی و خدمت به ایران عزیز می باشد. برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر رمان ها و نوشته های خودتان به ما بپیوندید! ◄
ثبت نام در انجمن رمان 98 ►
خانوادهی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمانهای نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه میدهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتابهای متنوع را برای همه سنین راحتتر کند و سرانهی مطالعه جامعه رارونق بخشد.
هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
عالی.
خسته نباشید.
بینظیر بود مهساجانم
عالی.
خسته نباشید.
خیلی خوب ترجمه شده بود
سلام جلد دوم این رمان کی ترجمه میشه؟
سلام وقتتون بخیر، با عضویت در انجمن و ارتباط با مترجم این رمان، میتونید از وضعیت این ترجمه مطلع بشید.