رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود داستان کوتاه دچار ویژه رمان ۹۸
۴.۹/۵ - (۲۷ امتیاز)

دانلود داستان کوتاه دچار

خلاصه:

در یکی از مناطق دور افتاده در جنگل‌های آمازون،

یک هواپیمای باربری حامل محموله‌ای محرمانه، دچار سانحه شده و هر گونه ارتباط با افراد آن قطع می‌شود.
دو نفر از ماموران زبده‌ی سازمان سیا به صورت نماینده به آن جا اعزام می‌شوند تا شرایط را بررسی و محموله را قبل از پیدا شدن توسط اشخاص دیگر کشف کنند؛ اما، اطلاع ندارند که در آن جا چه چیزی انتظارشان را می‌کشد…

بخش‌هایی از داستان:

-پس کجا رفت؟ جسدش کو؟
شارلوت سر کمان را پایین گرفت و برای بررسی پیش ریچارد رفت. ریچارد گیج شده بود و با عصبانیت لا به لای علف‌ها را نگاه می‌کرد. دستش را روی شانه‌اش گذاشت و گفت:
-خودت رو خسته نکن. بیا از این جا بریم تا زودتر به مقصدمون برسیم. این جا موندن زیاد امن نیست.
ریچارد هم فکری کرد و دست از جستجوی بیهوده‌اش برداشت. همراه با هم و با احتیاط کامل به طرف مقصدی که جی پی اس نشان می‌داد، جلو می‌رفتند. این بار خبری از حرکت‌های مشکوک و صداهای اضافه نبود؛ ولی، شارلوت این بار بیش‌تر از قبل مراقب اطراف بود. ساعتش را نگاه کرد و با دیدن عقربه‌های درخشان که ساعت دو صبح را به نمایش می‌گذاشتند، از ریچارد پرسید:
-چه قدر دیگه مونده تا برسیم؟
-طبق نقشه یک کیلومتر! البته، اگه کامپیوتر بازم اشتباه تشخیص نداده باشه.
باقی راه در سکوت و اضطراب گذشت. شارلوت مدام به خودش لعنت می فرستاد که چرا این ماموریت احمقانه را پذیرفته و ریچارد هم از لحظه‌ای که باید هواپیما را بررسی می‌کرد، نگران بود. شک نداشت که آن اطراف باید اوضاع خیلی درهم ریخته و خراب باشد؛ ولی، به شارلوت چیزی نمی‌گفت تا مبادا خودش را ببازد. در افکار خودش غوطه ور بود که صدایی گفت:
-شما یک تماس دارید.
دستش را به سرعت بالا گرفت و دکمه‌ای روی ساعدش لمس کرد. تصویر سه بعدی شخصی ظاهر شد و گفت:
-آلفا دو، خوشحالم که می‌بینمت.
-سلام آقای اسپارک، ممنونم.
اسپارک نگاهی به هر دو انداخت و به شارلوت گفت:
-ماموریت در چه حاله آلفا چهار؟
شارلوت می‌خواست از حادثه‌ای که برایشان رخ داده بود بگوید؛ ولی، احساس کرد پای ریچارد محکم به پایش برخورد کرد. سرش را که بالا گرفت. چشم در چشم همکارش دوخت و نگاه ملامت‌گرش را خواند. نگاه از او گرفت و به تصویر شفاف و نورانی رئیسش چشم دوخت:
-همه چی خوبه قربان، داریم به محل سقوط می‌رسیم.
اسپارک لبخند زد و گفت:
-من فکر کردم تا الان باید رسیده باشید. هر وقت اون محل رسیدید، من رو با خبر کنید و گزارش بدید. موفق باشید.
و تماس قطع شد و تصویر اسپارک در پوچی حل شد. ریچارد پوزخند زد و با تمسخر زمزمه کرد:
-همه چی خوبه…
شارلوت، از این که به رئیسش دروغ می‌گفت و حتی ککش هم نمی‌گزید، شرمگین بود. ریچارد نگاهی به صورت غمگینش انداخت و اشاره کرد:
-اهمیت نده. راه بیفت بریم که نزدیکیم.
-ولی، ما باید اون اتفاق رو به رئیس خبر می‎دادیم.
ریچارد که انگار از یادآوری ماجرایی عصبانی بود، با کج خلقی جواب داد:
-اون با خبر نشه بهتره. فهمیدنش فقط کار ما رو سخت‌تر می‌کنه.
وقتی سکوت شارلوت را دید، محکم گفت:
-به من اعتماد کن.
شارلوت چاره‌ی دیگری جز اعتماد کردن به حرف مافوقش نداشت.

 

دانلود رمان‌های نویسنده داستان کوتاه دچار:

رمان صعود ممنوع، سقوط آزاد (جلد دوم این گروه خشن) 

رمان آندر باس | نگار ۱۳۷۳ کاربر انجمن رمان ۹۸

فن فیکشن تکرارِ بی‌نهایت | نگار ۱۳۷۳ کاربر انجمن رمان ۹۸

فن فیکشن جاده‌ای به سمت زوال | نگار ۱۳۷۳ کاربر انجمن رمان ۹۸

دانلود رمان ویروس مجهول

 

 

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com

  • اشتراک گذاری
مشخصات اثر
  • نام اثر
    دُچار
  • ژانر
    ترسناک، معمایی، علمی تخیلی
  • نویسنده
    نگار1373 کاربر انجمن رمان ۹۸
  • ویراستار
    Es_shima
  • طراح کاور
    Essence
  • صفحات
    46
  • منبع تایپ
    انجمن رمان 98
لینک های دانلود
کامنت ها
  • رحیم
    ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۳:۳۱

    سلام
    رمان بسیار خواندنی و خوانی رو نوشتید خانم نگار واقعا دست شما درد نکنه منی که تو فاز رمان نبودم، فکر نمی کردم بتونم همش رو بخونم اما تا آخر خودندم.
    منتظر رمان های دیگر شما هستم.
    بهترین ها برای شما

  • داود
    ۲۴ تیر ۱۳۹۹ | ۱۰:۰۶

    سلام. بهتون تبریک می گم. رمانتون خیلی خوب بود اگر چه جای بهتر شدن هم دارد…
    موفق باشید.

  • شروین شمس
    ۶ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۹

    سلام
    بسیار زیبا بود
    فقط چرا نسخه صوتی که توسط بچهای گوینده اینجا تهیه شده رو میزاشتید؟

    • Es_Shima کاربر سایت
      ۷ مرداد ۱۳۹۹ | ۰۱:۴۶

      سلام اون رو جدا قرار میدیم

  • ~BAHR.SH~
    ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ | ۰۸:۲۱

    خوبه 🌹

  • SONIA_K
    ۱۹ آبان ۱۴۰۰ | ۲۲:۴۶

    سلام
    خیلی عالیه واقعا قشنگن
    خسته نباشی

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • ~MobinA~خسته نباشید حرف نداشت🌺...
  • ~MobinA~خسته نباشید عالییی بود🪻🫧...
  • ~MobinA~قلمت مانا گلم خسته نباشی🩶💜...
  • ~MobinA~خسته نباشی عزیزم عالی بود🤍🩷...
  • ~MobinA~خسته نباشی گلم💜 شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️...
  • ~MobinA~بسیار گوش‌نواز بود خسته نباشید💙...
  • ~MobinA~بسیار دلنشین و زیبا💕...
  • ~MobinA~کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡...
  • ~MobinA~عالی بود قلمتون مانا💫💛...
  • ~MobinA~احسنت خسته نباشید👏🏻...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 167 نوشته
  • 0 محصول
  • 1205 کامنت
  • 537 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.