دانلود رمان آی سونا

دانلود رمان عاشقانه آی‌ سونا

⭐️ دانلود  رمان آی سونا

⭐️خلاصه رمان آی سونا:

بعد از گذراندن دوران تلخ و پرفراز و نشیب زندگی‌ام، کسی را به شیرینی شهد گل یافتم؛ اما غافل از اینکه زندگی و سرنوشت تلخ‌تر و بی‌رحم‌تر از آنی‌ هستند که به من فرصت دریافت این مزه‌ شیرین را بدهند. به راستی که قاضی‌ای سختگیرتر از سرنوشت ندیدم.
گاهی از خود می‌پرسم به راستی من مقصر بودم یا گذشتگانم؟

⭐️ قسمت‌هایی از این رمان:

ک… کی… م… من رو از… کو… کویر… پیدا… کرد؟
چیزی به سرمم تزریق کرد و با لبخند کش‌داری گفت:
– تو رو از کویر نیاوردن خوشگل! وسط جاده افتاده بودی.
بزاقم رو به زور قورت دادم و گفتم:
– من… خودم دیدم… وسط کویر بو… بودم.
گیره روی دستم رو جا‌به‌جا کرد و گفت:
– خواب دیدی عزیز من! الان هم استراحت کن.
موهای روی صورتم رو زدم زیر روسری و گفتم:
– می‌شه برم دستشویی؟
تخته شاسی توی دستش رو پایین تـخت گذاشت و گفت:
– صبر کن تا کمکت کنم.
با کمک پرستار به دستشویی رفتم و بعد انجام کارم دوباره به اتاق برگشتم. روی تـخت دراز کشیدم و طولی نکشید که چشم‌هام گرم شد و دوباره به خواب رفتم.
***
– خب دختر خوب شماره‌ یکی رو بده تا تماس بگیرم بیان دنبال کارت.
موهام رو به زیر روسری هدایت کردم و گفتم:
– شماره‌ی کسی رو حفظم نیست که.
پرستار سرم تعویض‌شده‌م رو سر جاش گذاشت و گفت:
– یعنی شماره هیچ کس؟
– چرا چرا! شماره یه نفر تو جیب شلوارم بود. اگه پیداش کنید ممنون می‌شم!
پرستار بعد از ده دقیقه با کارت آموزشگاه به‌سمتم اومد و اون رو به دستم داد. فوراً با خانوم نعیمی تماس گرفتم. بعد از حدود پنج دقیقه جواب ندادن، بالاخره تلفن رو برداشت. این بشر هیچ وقت به موقع جواب نمی‌ده.
– الو؟ سلام خانوم نعیمی.
– سلام جانم! بفرمایید!
– ثقفی هستم، آی‌سونا ثقفی دانش‌آموزتون.
– آه بله بله. خوب هستید خانوم ثقفی؟ می‌شه بپرسم کجایید که برادرتون این آموزشگاه رو روی سر ما خراب کردن؟

– خانوم نعیمی من بیمارستان بسـتری‌ام، شماره هیچ کس رو هم حفظ نیستم. بی‌زحمت از تو پرونده‌م شماره خونه‌مون رو بدید.
– باشه جانم! چند لحظه صبر کن.
بعد از گرفتن شماره از خانوم نعیمی، اون رو به پرستار دادم و خواهش کردم به‌جای من زنگ بزنه. از خشمشون می‌ترسیدم.

⭐️ رمان های پیشنهادی : 

رمان ایلانگا | E.Orang کاربر انجمن‌ رمان ۹۸

رمان ناخدای قلب | Neginii کاربر انجمن ۹۸

رمان دختر توازن | Elaheh_A‌ (الهه آذری مقدم) کاربر انجمن رمان ٩٨

رمان امپراطوری داک‌ هو | فاطمه مقاره کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان لیانای من | مهدیه مومنی

ترجمه ماری هراس انگیز | Cute girl

⭐️ دلنوشته های پیشنهادی : 

 دلنوشته من | سامیار زاهد

دلنوشته دختری از جنس غم | مهدیه مومنی

دلنوشته فاخته مسکوت | yeganeh yami

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان آی سونا چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com

مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما