تمامی رمان های این سایت متعلق به رمان ۹۸ می باشد و هر گونه کپی برداری از آنها شرعا حرام است و پیگرد قانون دارد.
اینجا محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی می باشد.
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر کتاب هایتان به ما بپیوندید!
دانلود رمان عاشقانه و اجتماعی بی آبان دنیا بیابان میشود
⭐️ دانلود رمان بی آبان دنیا بیابان میشود
⭐️خلاصه رمان بی آبان دنیا بیابان میشود:
آذر، دختر بد شانس روزگار، پس از پنج سال؛ از بند اسارت رها شده و پا به سرنوشت جدید خود میگذارد. سرنوشت تلخش او را محکوم به تنهایی اجباری میکند.
حال که آذر از بند آزاد شده است؛ به سختی به هر ریسمانی چنگ میزند تا بتواند خود را نجات دهد و تنها امیدش با رفتن مهرنوش از بین میرود. آذر داستان زندگی خود را از گذشته تا به حال حکایت میکند؛ قصهی عشقش به بنیامین، چگونگی حضور پررنگ مهرنوش در صفحه صفحههای زندگیاش و با آبانی همراه میشود که از او خواستههای بیحد و مرزی دارد.
⭐️مقدمه :
پاییز چمدانش را بسته؛
انتهای جادهی آذر به انتظار نشسته.
نگاهش ابری،
رد پاهایش خیس
و کولهبارش لبریز از این همه برگی که از درختان تکانده است.
مهر،آبان و آذر
با پاهایی خسته به راه افتادهاند.
دیگر مهر و محبتی نیست؛
آبانی نیست که دنیا را بیابان نکند
و آذر،
شکست خوردهتر از همیشه،
دنیا را به دست زمستان میسپارد.
⭐️ قسمتهایی از این رمان:
نفسنفس میزدم. دستم را به دیوار گرفتم و به آن تکیه دادم. او هم مرا ترک کرده بود! حال به چه کسی تکیه کنم؟ به همین دیوار که ممکن است فردا رویم آوار شود؟
صدایی در مغزم، ذهنم و افکارم فریادهای بلند میکشید؛ تا به من پیام مهمی را برساند؛ اما من ابلهانه سعی میکردم که آن پیام را نادیده بگیرم. یک دستم به دیوار بود تا تعادلم را حفظ کنم و دست دیگرم روی قلبی که آرزو داشتم دیگر نزند. دیگر نمیتوانستم جلوی آن صدای درونم را بگیرم تا حرفش را نزند و مانند من سکوت کند. صدا درون مغزم مانند ناقوس کلیسا میپیچید:
-اون تکیهگاه نبود؛ پرتگاه بود!
هجوم قطرههای شور را بر روی گونههایم حس میکردم؛ اما دیگر توانی برای پاک کردنشان نداشتم. تکیهگاهی که قرار بود مرا همیشه حفظ کند؛ حال حتی فکر کردن به آن هم سخت بود! دستهایم لرزش مشهودی داشت. به خودم فکر کردم؛ به او و به مانعی که سر راهم بود. من آدم پستی بودم؛ خیلی پست؛ اما دیگر نمیتوانستم به همخون خود صدمه بزنم. خوشبختی من در گروی بدبختی او نبود. حقیقتها مانند سیلی مرا از خواب زمستانیای که رفته بودم بیدار میکردند. با صدایی وحشتناک جیغ زدم:
-آبان!
⭐️ مطالب پیشنهادی برای رمان بی آبان دنیا بیابان میشود ؛
آذر، دختر بد شانس روزگار، پس از پنج سال؛ از بند اسارت رها شده و پا به سرنوشت جدید خود میگذارد. سرنوشت تلخش او را محکوم به تنهایی اجباری میکند.
حال که آذر از بند آزاد شده است؛ به سختی به هر ریسمانی چنگ میزند تا بتواند خود را نجات دهد و تنها امیدش با رفتن مهرنوش از بین میرود. آذر داستان زندگی خود را از گذشته تا به حال حکایت میکند؛ قصهی عشقش به بنیامین، چگونگی حضور پررنگ مهرنوش در صفحه صفحههای زندگیاش و با آبانی همراه میشود که از او خواستههای بیحد و مرزی دارد.
تارنمای رمان 98 طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره میشود.
انجمن رمان ۹۸ محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی و خدمت به ایران عزیز می باشد. برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر رمان ها و نوشته های خودتان به ما بپیوندید! ◄
ثبت نام در انجمن رمان 98 ►
خانوادهی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمانهای نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه میدهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتابهای متنوع را برای همه سنین راحتتر کند و سرانهی مطالعه جامعه رارونق بخشد.
هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
رمان خوبی بود. خسته نباشید.
❤️❤️❤️❤️
خسته نباشید به نویسنده عزیز:)