تمامی رمان های این سایت متعلق به رمان ۹۸ می باشد و هر گونه کپی برداری از آنها شرعا حرام است و پیگرد قانون دارد.
اینجا محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی می باشد.
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر کتاب هایتان به ما بپیوندید!
اجرای اتفاقات عاشقانه بین دو دانشجوی عکاسی به نامهای پدرام و هستی است که با به وجود آمدن مریضی
هستی و ورود یک زن به نام سحر به داستان، رابطهی پدرام و هستی دچار مشکلاتی میشود و …
⭐️ قسمتهایی از این رمان(مقدمه):
مقدمه : تا حالا شده از کسی خوشت بیاد؟
نه از قیافشا، چه جوری بگم؟ از نوع رفتارش، از اخلاقش، چمیدونم، اصلاً همین جوری الکی خوشت بیاد از
کسی . حاضر بشی براش هرکاری بکنی. بخوای دنیا رو به پاش بریزی تا خوشحال شه، تا فقط یه لبخند بزنه . اگه مریض یا ناخوش بشه، اگه یه ذره خون از دماغش بیاد، اگه یه تار مو از سرش کم بشه، شب و روزت بهم بریزه. نگرانش بشی. افسرده بشی. هرکاری بکنی تا خوب بشه . تا حالا شده؟
این یه حسه . میدونی اسم این حس چیه؟
عشق ! همه عاشق پدر، مادر، خواهر و برادرشونن؛ اما، من منظورم عشق به کس دیگهایه . عاشق که بشی شب و روز به فکرشی. اگه ازش دور بشی دلت میگیره. اگه پسر باشی براش غیرتی میشی؛
نمیذاری کسی یه نگاه چپ بهش بکنه. اگرم دختر باشی دوست داری بهش تکیه کنی و خودت رو براش لوس
کنی . خلاصه بگم این عشق یه مرضه. درمون نداره. وقتی مبتلا بشی، باید دست عشقت رو بگیری ببری پیش عاقد، تا
عشقت بشه خانوم خونت، تا بشه آقای خونت، گرمای خونت، تازه اون موقع هست که کم کم میفهمی زندگی
چیه؛ اما، تا بیای بفهمی چی به چیه میبینی بابا شدی. میبینی مادر شدی و بهشت رو پهن کردن زیر پات، تازه
اون موقع هست که وقتی بچت میخنده جیگرت حال میاد. تازه اون موقع هست که باز عاشق میشی. عاشق
بچت، میخوای دنیا رو بریزی به پاش؛ هرکاری میکنی تا خون از دماغش نیاد. اگه پسر باشه مرد بار بیاد. اگرم دختر باشه، بشه مثل مادرش، بشه یه شاخه گل که فقط تو بهشت پیدا میشه . بچهت بزرگ که شد، دوس داری عروس بشه. چنان جهیزیه براش بگیری که همه کف کنن. دوس داری داماد بشه. چنان عروسی براش بگیری که تو فامیل تک باشه . بچهت که ازدواج کرد، بچهدار که شد، تو نوهدار میشی. تازه اون موقع هست که باز عاشق میشی. نمیخوای اشکش رو ببینی. اگه بچهت، نوهت رو دعوا بکنه، طرف نوه رو میگیری. میبوسیش؛ بعد از ظهرا میبریش پارک، براش بستنی میخری؛ باهاش فوتبال بازی میکنی؛ باهاش خاله بازی میکنی.
والسلام .
فکر نکنم بعد از این هم، ادامه داشته باشه. اگرم داره، من نمیدونم . همه اینا رو گفتم که به یه چیز برسم. اگه مشکلی برای عشقت پیش بیاد، مشکلی که باعث بشه به هم نرسین، اون وقته که از باقی ماجرا لذت نمیبری . حداقل من این جوری فکر میکنم. به نظرم راسته که میگن آدما عشق اولشون رو فراموش نمیکنن .
اجرای اتفاقات عاشقانه بین دو دانشجوی عکاسی به نامهای پدرام و هستی است که با به وجود آمدن مریضی
هستی و ورود یک زن به نام سحر به داستان، رابطهی پدرام و هستی دچار مشکلاتی میشود و ...
تارنمای رمان 98 طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره میشود.
انجمن رمان ۹۸ محفلی دوستانه برای رشد و ارتقا فرهنگ کتاب خوانی و خدمت به ایران عزیز می باشد. برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر رمان ها و نوشته های خودتان به ما بپیوندید! ◄
ثبت نام در انجمن رمان 98 ►
خانوادهی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمانهای نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه میدهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتابهای متنوع را برای همه سنین راحتتر کند و سرانهی مطالعه جامعه رارونق بخشد.
هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
خوب بود
رمان خوبی بود.
بسیار زیبا
زیبا بود:)