خلاصه کتاب:
داستان، ماجرای تاریکی و روشنایی است! اهریمنی که باعث میشود جنگجویانی با قدرتهای ناهمسان در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا بتوانند کهکشان را در هالهای از امنیت نگه دارند. اهریمنی که رازهای شیاطینیاش نمیتواند مانع قهرمانانی شود که عهد کردهاند پردهی این نمایش را کنار بزنند و سکانس آخر را اکران کنند!
- نام کتاب: رمان واریورس
- ژانر: عاشقانه، فانتزی
- نویسنده: محدثه فارسی، ترنم ذکاوت
- صفحات: 545
- 85 روز پيش
- Essence
- 239 بازدید
- ۵ کامنت
خلاصه کتاب:
این، داستان افرادیست که وارد بازی بد و خطرناکی شدهاند.
شاید ناخواسته، شاید با تصمیم غیرمنطقی؛ اما خطا کردند و وارد بازی اشتباهی شدند.
بازیای که پایانی ندارد؛ مگر آنکه خود بازکنان، آن را به اتمام برسانند با احساس خود.
گاهی باید با احساس تصمیم گرفت؛ چرا که احساس است که تمام بدیها را نابود و خوبیها را به قلب میبخشد.
احساسی که از جنس حربه است؛
حربهی احساس!
- نام کتاب: حربه ی احساس
- ژانر: جنایی-مافیایی، عاشقانه، طنز
- نویسنده: کیمیا وارثی
- صفحات: 233
- 1036 روز پيش
- ~Roya~
- 9,702 بازدید
- ۲۱ کامنت
خلاصه کتاب:
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید
و سر زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم...داد
آنگونه که تاسر این کوچه صدا رفت
- نام کتاب: نمازم به قضا رفت
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: محمد سلمانی
- 1046 روز پيش
- ~Roya~
- 6,396 بازدید
- ۱۷ کامنت
خلاصه کتاب:
مرد جوانی به نام افشین که به تازگی همسر خود را از دست داده و مأیوس درگیر اتفاقات زندگی شده که در این بین ممکن است ماجرایی برایش پیش بیاید تا زندگیاش را دستمایه تحول قرار دهد. امّا کدام اتفاق میتواند او را به راه تسکین غمهایش برساند؟ آیا افشین قادر خواهد بود سر و سامانی به اوضاع آشفتهٔ خود بدهد؟
- نام کتاب: آرزویم رویا است
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سید سعید بیاتی
- صفحات: 57
- 1056 روز پيش
- ~Roya~
- 3,056 بازدید
- ۱۱ کامنت
خلاصه کتاب:
داستان زندگی دختری است که در محل کارش عاشق میشود؛ ولی عشقش ترکش میکند و ضربۀ سنگینی میخورد بطوریکه از کارش استفعا میدهد.
فریبا در یک تصادف حافظهاش را از دست میدهد و تمام خاطراتش را از یاد میبرد. پدر و مادرش در تلاش هستند که او هیچ چیز به یاد نیاورد. ولی کم کم بعضی مسائل را متوجه میشود. در پایان داستان فریبا عشقش را پیدا میکند و به سوی خوشبختی قدم میگذارد.
- نام کتاب: پنجره ای رو به سوی خوشبختی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهرا خدام
- صفحات: 44
- 1061 روز پيش
- ~Roya~
- 3,143 بازدید
- ۸ کامنت
خلاصه کتاب:
پروانههای دشت دلم بهآرامی سمت شعلهی چشمانت که رازهای جهان را برملا میکند
پر میکشند و جاودانه برایت آوازهی جان سپردن سر میدهند
یاران از شهد نگاهت به وجد آمده و مات و مبهوت میمانند
گویی شمعی بهآرامی در تاریکیِ دلشان افروخته شده
و عشق را در تو کمین میکنند
- نام کتاب: شمع دل افروز
- ژانر: مناسبتی
- نویسنده: Saghar و ♪ozan
- صفحات: 9
- 1076 روز پيش
- ~Roya~
- 3,102 بازدید
- ۱۳ کامنت
خلاصه کتاب:
سنا دختریست که دارد فراز نشیب زندگی بعد از طلاقش را میگذارند. او و همسرش عاشق همدیگرند اما امن از لجبازی که باعث این همه دردسر میشود.
- نام کتاب: رکود
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ~B@H@R~
- صفحات: 110
- 1081 روز پيش
- ~Roya~
- 8,535 بازدید
- ۱۱ کامنت
خلاصه کتاب:
قصههای ارواح و داستانهای بلند، همیشه مشوق بیل باولر بودهاند. این مجموعه در بردارنده داستانهای دوتا از بهترین قصهگوهای انگلیسی، واشنگتن ایروینگ و ام. آر. جیمز و همچنین داستانهایی از نویسندگانی است که احتمالاً بیشتر برای نویسندگی در ژانرهای غیرترسناک معروف شدهاند. این قصهها میتوانند هیجانانگیز، ناراحتکننده، عجیب و در عین حال سرگرمکننده باشند؛ اما اگر از دسته آدمهایی هستید که به راحتی میترسند، اطیمنان حاصل کنید که این قصهها را در روشنایی روز میخوانید، نه در تاریکی شب و به تنهایی!
- نام کتاب: روح وفادار
- ژانر: طنز، ترسناک، تراژدی
- نویسنده: ایروینگ، ام. آر. جیمز
- صفحات: 40
- 1086 روز پيش
- ~Roya~
- 1,387 بازدید
- ۲۰ کامنت
خلاصه کتاب:
به صفحه شطرنج مقابلم خیره می شوم. سیاه این ور، سفید آن ور. انگشتم را روي سر وزیر می گذارم و لمسش می کنم.
-شطرنج یه بازي دو نفره ست که هر بازیکن، یه گروه مهره به رنگ سفید یا سیاه داره.
سربازها را می چینم.
-در ابتدا که مهره ها چیده شدن، بازیکن سفید حرکت اول رو انجام می ده و بعد بازیکن سیاه و به این ترتیب بازي رو ادامه می دن.
رخ ها را در ستون a و h قرار می دهم.
-هر گروه شونزده تا مهره داره. هشت تا سرباز، دو تا رخ، دو تا اسب، دو تا فیل، یه وزیر و یک شاه!
وزیر را هم سرجایش گذاشتم.
-به مهره هاي سرباز، اسب و فیل، مهره هاي سبک یا کم ارزش و به مهره هاي شاه، وزیر و رخ، مهره هاي سنگین یا با ارزش می گن.
شاه را برمی دارم و مقابل چشمانم می چرخانم.
-کیش؛ وقتیه که مهره حریف با قرار گرفتن در راستاي شاه تو، اونو تهدید می کنه.
چشمکی به شاه سفید می زنم.
-مات؛ وقتیه که شاه کیش میشه و راه فرار نداره!
- نام کتاب: شاه شطرنج
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: پگاه رستمی فرد
- صفحات: 363
- 1091 روز پيش
- ~Roya~
- 3,267 بازدید
- ۱۳ کامنت
خلاصه کتاب:
لبخندهایم نقابی است برای دورماندن از هرگونه توجه
توجههایی که گاه تنها برای فریب دادن، شکستن و سوءاستفاده از قلبِ خیلیخیلی کوچکم است
بارها بهخاطر توجههایی که به آن کردهاند، شکسته است
با لـبهایی متبسم بر رویش چنگی کشیدند
با غضبهایی که هیچگاه قابل فراموشی نیست، مورد سرزنش قرارش دادند
بزرگترها تِرمیناتورهای انساننمایی هستند که هر کدام بارها برندهی جایزه اسکار شدهاند
- نام کتاب: صدایت را نشنوم
- ژانر: تراژدی
- نویسنده: ~حنانه حافظی~
- صفحات: 19
- 1096 روز پيش
- ~Roya~
- 1,083 بازدید
- ۱۲ کامنت