رمان ۹۸ | دانلود رمان
رمان نودهشتیا، مرجع نوشتن و دانلود رمان جدید
دانلود رمان بی خداحافظی
۳.۵/۵ - (۶ امتیاز)

دانلود رمان عاشقانه و تراژدی بی خداحافظی

⭐️ دانلود رمان بی خداحافظی

⭐️خلاصه رمان بی خداحافظی:

این داستان، ماجرای زنی درد کشیده را روایت می‌کند که عشق او به پسرعمه خود منجر به ارتکاب
گناهان و جرم‌های بسیار شد.

⭐️ قسمت‌هایی از این رمان:

بی‌اختیار به صفحه‌ی تلویزیون خیره شده بودم. برخلاف سال‌های گذشته، این دفعه اعلام سال نو بیدار بودم.
مجری سال نو رو اعلام کرد و من همچنان به صفحه‌ی تلویزیون خیره شده بودم. تنها واکنشم اشکی بود که
ناخودآگاه از چشم‌هام جاری شد. این عید چندمین عیدی هست که مامان و بابا پیشم نیستند. تلفن به صدا در
اومد. حوصله‌ی جواب دادن نداشتم. حتماً اشتباه گرفته بود. کسی با من کار نداشت. چند لحظه بعد تلفن رفت
روی پیغامگیر. در کمال حیرت صدای مهران، برادرم به گوشم رسید. باورم نمی‌شد بعد از این همه سال یادش
اومده خواهری داره؛ خواهری تنها و بی‌کس. به پیغامش گوش دادم:
– مهشید خونه نیستی؟ حتماً خوابی راستش توقعی نداشتم که بیدار باشی؛ اما با همه‌ی این حرفا زنگ زدم عید
رو بهت تبریک بگم
با کمی مکث ادامه داد:
– ببین مهشید، هم زنگ زدم عید رو بهت تبریک بگم، هم اینکه ازت می‌خوام دست از لجبازی برداری و
تکلیف ویلا رو مشخص کنی. نمی‌خوام بهت سرکوفت بزنم؛ اما قبول کن بعد از اون اتفاق، تو دیگه نباید ادعایی
برای اون ویلا کنی! تو رو خدا لجبازی رو بذار کنار. فردا بهم زنگ بزن. منتظرتم! باید با هم حرف بزنیم!
خداحافظ.
پس بگو محبت برادرانه گل نکرده بود. آقا هنوز دنبال اون ویلا هستش. این هم شانس منه دیگه. معلوم نیست
این دفعه دیگه می‌خواد چی کلکی سوار کنه. توی این چند بار به سرم زد که قید اون ویلا رو بزنم؛ ولی
نمی‌تونستم ویلا رو هم مثل بقیه‌ی چیزها دو دستی به آقا تقدیم کنم. چرا من باید به خاطر موضوعی که عمدی
باعثش نشده بودم، مجازات می‌شدم؟ مجازاتی به اندازه‌‍ی هفت سال. این زندان و این حکم کی می‌خواد تموم
بشه و من آزاد بشم؟ بی‌حوصله سیگاری از توی پاکت درآوردم و روشن کردم. سیگار شاید تنها رفیق من توی
این سیزده سال بوده. رفیقی که من رو برای خطای غیر عمد مجازات نمی‌کنه. به دود سیگار خیره شدم و یاد
هفت سال پیش افتادم. وقتی دختری هیفده ساله بودم. شاد و فارغ از هر نگرانی و هراسی چند ماهی از نامزدیم
با امید می‌گذشت. امید پسرعمه‌م بود. نه سال از من بزرگ‌تر بود. یادمه وقتی هشت سالم بود، برای زندگی رفتند کیش. دقیقاً نه سال بود که ندیده بودمش. وقتی دوباره توی فرودگاه دیدمش، دیگه اون پسر بداخلاقی
نبود که همیشه من رو به خاطر شیطنتم دعوا می‌کرد و نمیذاشت به وسایلش دست بزنم. حالا بیست‌وشش
سالش بود. بهش علاقه پیدا کردم؛ اونم همینطور. دقیقاً یک ماه بعد از برگشتشون، عمه از من خواستگاری کرد.
چون من مدرسه می‌رفتم، فقط بینمون صیغه‌ی محرمیت خوندند. چه روزهای خوبی بودند اون روزها. چقدر امید
مهربون بود! خیلی زود دو سال گذشت و من دانشگاه شیراز رشته‌ی فیزیک قبول شدم و با امید قرار گذاشته
بودم که هروقت دانشگاه قبول شدم، برای برگزاری مراسم عروسی موافقم. چند ماه اول زندگیمون خیلی خوب
بود. امید کم و بیش از دانشگاه رفتن من ابراز نارضایتی می‌کرد؛ اما خب زیاد پیله نمی‌کرد. امید توی دفتر
وکالتی که پدرش براش تهیه کرد بود، مشغول کار بود. مشکل اساسی زندگی ما از بارداری من شروع شد.

⭐️ رمان های پیشنهادی : 

رمان دلم فکرم نگاهت | S.a.n.a.z1779 کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان دلدادگی واهی | گیلدا افتخار کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان واریورس | محدثه‌فارسی و ترنم ‌ذکاوت کاربران انجمن رمان ٩٨

رمان قربانیان‌ آتش | Mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

رمان سرنوشت مرا بازی داد | the unborn

رمان پروانه ها هرگز نمیمیرند | پرنده سار

⭐️ دلنوشته های پیشنهادی : 

 دلنوشته دیس | ozan کاربر انجمن رمان ۹۸

دلنوشته به رنگ دلتنگی | harir کاربر انجمن رمان ۹۸

دلنوشته پیچ و خم دنج | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

 

 

⭐️ نظر شما در مورد دانلود رمان بی خداحافظی چیست؟

نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

⭐️برای عضویت در انجمن رمان ۹۸ کلیک کنید.⭐️

در صورت نیاز رمز فایل: roman98.com


مارا در اینستاگرام دنبال کنید

کانال انجمن ما 

  • اشتراک گذاری
خلاصه اثر

این داستان، ماجرای زنی درد کشیده را روایت می‌کند که عشق او به پسرعمه خود منجر به ارتکاب گناهان و جرم‌های بسیار شد.

مشخصات اثر
  • نام اثر
    بی خداحافظی
  • ژانر
    تراژدی، عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    baranak94
  • کپیست
    fariba
  • طراح کاور
    *ELINA*
  • صفحات
    112
  • حجم
    2.2 مگابایت
  • منبع تایپ
    نودهشتیا
لینک های دانلود
کامنت ها
  • *Z.A.H.R.A*
    ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | ۲۳:۱۹

    نویسنده عزیز خسته نباشید.
    موفق باشید.🌹🤗

  • Saghar
    ۲۰ مهر ۱۴۰۰ | ۲۲:۵۴

    زیبا بود
    موفق باشید

  • ~متینا کوثری~
    ۱ آبان ۱۴۰۰ | ۱۷:۰۳

    عالی بود.
    خسته نباشید❤

  • Meysa
    ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ | ۲۳:۵۴

    عالی بود.
    خسته نباشید

  • MaRjAn
    ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ | ۲۱:۲۷

    قشنگ بود^^

تبلیغات
پارسکدرز اولین بازار کار آنلاین ایران
ورود کاربران

  • ~MobinA~خسته نباشید حرف نداشت🌺...
  • ~MobinA~خسته نباشید عالییی بود🪻🫧...
  • ~MobinA~قلمت مانا گلم خسته نباشی🩶💜...
  • ~MobinA~خسته نباشی عزیزم عالی بود🤍🩷...
  • ~MobinA~خسته نباشی گلم💜 شاهد موفقیت‌های بیشترت باشیم☺️...
  • ~MobinA~بسیار گوش‌نواز بود خسته نباشید💙...
  • ~MobinA~بسیار دلنشین و زیبا💕...
  • ~MobinA~کارت حرف نداشت خسته نباشی🤭🧡...
  • ~MobinA~عالی بود قلمتون مانا💫💛...
  • ~MobinA~احسنت خسته نباشید👏🏻...
درباره سایت
رمان ۹۸ | دانلود رمان
خانواده‌ی رمان ۹۸، با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. سایت رمان 98 همواره بروز ترین رمان‌های نویسندگان را در اختیار اقشار مختلف جامعه می‌دهد تا به دلیل علاقه افراد به تکنولوژی امکان خواندن کتاب‌های متنوع را برای همه سنین راحت‌تر کند و سرانه‌ی مطالعه جامعه رارونق بخشد. هم چنین بخش انجمن سایت با هدف کمک و حمایت به افرادخوش ذوق و با استعداد ایجاد گشته تا ضمن نشر آثار در بهبود قلم عزیزان نیز سهمی داشته باشد
آمار سایت
  • 167 نوشته
  • 0 محصول
  • 1205 کامنت
  • 538 کاربر
دسترسی سریع
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان ۹۸ | دانلود رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.